ماییم و یک زبان و دنیای حرف گاهی سخن به تعریف و تمجید از کسی می گشایم ، گاهی عبادت می کنیم ، گاهی غیبت می کنیم و گاهی تهمت می زنیم ، این زبان عضوی کوچک از بدن ماست که تأثیرات زیادی در سرنوشت دنیوی و اخروی ما دارد. از آنجایی که نمی دانیم آنچه بر زبان می آوریم چه اثری دارد بهتر است که مدام زبانمان را کنترل کنیم که بیهوده نچرخد. کنترل نکردن زبان پیامدهای بسیار مخربی در زندگی دارد که در پارهای موارد، جبران آنها امکانپذیر نخواهد بود. در روابط خانوادگی شاهدیم که این زبان و کنترل نکردنش چه پیوندهای عاطفی عمیقی را از هم گسسته است، والدین را از فرزندانشان جدا کرده و همسران را از هم متنفر ساخته است. چه دوستی های عمیقی که توسط آن به دشمنی تبدیل شده است . و چه بدبختی ها که به بار نیاورده است. از همین رو در روایات ما بسیار به کنترل زبان سفارش شده است و از آفات زبان بر حذرمان می دارند. آفات زبان بسیار زیاد هستند و توضیح هر کدام مبحثی جدا می طلبد، در این مجال سعی میکنیم به آفتی بپردازیم که بسیار گزنده و تلخ است، و چون نیش مار تا عمق جان یک شخص فرو می رود و دل آزرده و غمگین رهایش می کند. صحبت از "زخم زبان زدن " است عادت زشتی که خیلی ها دارند ، که با کنایه و شاره نقطه ضعف های طرف مقابل را به رخ او می کشند.