حادثه تلخ ضرب و شتم یک بانوی ایرانی در مقابل دیدگان دختر خود که در محل باغ نارنجستان شیراز روی داد، هر چند در امتداد پروژه قرار دادن مردم در برابر مردم، ارزیابی میشود؛ اما برخلاف انتظار گردانندگان جنبش زن، زندگی، آزادی، به عاملی معکوس برای انشقاق در جامعه ایرانی تبدیل شد. یکی از اهداف راهبردی و کلان دشمن که با یأس از براندازی نظام اسلامی، در اولویت نخست آنها قرار گرفت، دو قطبیسازی و قرار دادن مردم در برابر مردم بود. مراکز استراتژیک و مطالعاتیِ غرب که طی بیش از چند دهه به دنبال یکدستسازی خاورمیانه و محوریت یافتن حامیان غرب در این منطقه بودند، برای به زانو در آوردن ایران اسلامی راهکارهای مختلفی را به کار بستند؛ از حمله نظامی با تحریک رژیم بعث صدام حسین، استحاله فرهنگی، نرمالیزاسیون، تغییر ارزشهای انقلابی و سپس فروپاشی از درون با روی کار آوردن جریان اصلاحطلبی گرفته تا تلاش برای قرار دادن «مردم در برابر حاکمیت» با تشدید فشارهای اقتصادی که با وجود برنامهریزیهای گسترده و طراحیهای پیچیده، نتایج اندک و ناچیز آن برای غرب نگرانکننده بود. آنها با عبور از تمامی گونههای مواجهه و رویارویی با ایران مستقل، وارد فاز جدیدی شدند؛ ایشان بر اساس دستورالعمل اتاق جنگ شبکهای و شناختی در سرویسهای اطلاعاتی دشمن، با سیلابی کردن حساسیتهای اجتماعی که در ایران قوی بوده و بخشی از اخلاق اجتماعی مردم است، به سمت افزایش کنش و واکنشهای اجتماعی رفتند.