وب نوشت

وب نوشت

۷۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

تماس زمانی میسر است که آدم ها از جایی که در آن نشسته اند یا ایستاده اند، برخیزند و به سمت هم حرکت کنند تا ملاقات شکل بگیرد. گفته اند و راست گفته اند وقتی کسی دو بار حتی به فاصله یک آن و لحظه، دست خود را در یک رود فرو می برد، رود در بار اول همانی نبوده که در بار دوم بوده است. این یعنی که جهان ما هر لحظه نو به نو می شود ودر حال تغییر است و اگر ما به واسطه بی حوصلگی و ملال درون مان تصور می کنیم که خیلی از اتفاقات در چرخه تکرار و تسلسل و روزمرگی اند اما به واقع این گونه نیست.کافی است نگاهی به فکرهای خودمان بیندازیم. فکرهای جدی پنج سال پیش ما که جایی ثبت کرده ایم یا در خاطرمان مانده اکنون برای ما خنده دار یا تأسف بارند. چرا اصلا پنج سال پیش، گاهی به فاصله چند ساعت و چند لحظه، تغییر افق هایی با یک چرخش ذهنی در دید ما روی می دهد که شگفت زده مان می کند، همچنان که وقتی آلبوم را ورق می زنیم و به چهره ده سال یا بیست سال پیش مان خیره می شویم انگار که به چهره غریبه ای که در کنار ما بوده و اکنون از پیش ما رفته است خیره می شویم، تنوع این فکرها و اندیشه ها هم مثل تورق صفحات یک آلبوم شگفت زده مان می کند.

محمد رضا باب الخانی

همچنان که در بخش اول این مقاله گذشت، پس از قتل عثمان مردم گرد امام علی علیه السلام جمع شدند تا با او بیعت کنند. حضرت در اولین صحبتی که با مردم در مورد مساله پذیرش خلافت داشتند به نکات در خور تامل و قابل توجهی اشاره فرمودند: دعونی و التمسوا غیری... مرا رها کنید و سراغ شخص دیگری بروید زیرا در صورتی که با من بیعت کنید، باید به استقبال فتنه های سختی بروید، فتنه هایی که تمام فضای جامعه را غبار آلود می کند به گونه ای که بسیاری از دل ها متزلزل می شود و شک و شبهه همه را فرا می گیرد. در جامعه شما، چهره افق حقیقت را ابرهای تیره فساد گرفته است و راه مستقیم حق، ناشناس مانده است، به این دلیل که 25 سال است که سیره رسول الله صلی الله علیه و آله را فراموش کرده اید. من وزیر و مشاورتان باشم بهتر از آن است که امیر و رهبرتان گردم. اگر من امیر شما بشوم، شما را به زحمت می اندازم و مسئولیت های بزرگ بر دوش شما قرار می دهم پس من را واگذارید و در این راه پرمخاطره قدم ننهید! برای به دست آوردن یک فهم دقیق از بیانات حضرت، باید ذهنیت و فضای حاکم بر مردم جامعه اسلامی مورد مخاطب امیرالمومنین علیه السلام روشن شود. بهترین راه برای وصول به این مطلوب مطالعه و بازنگری حوادث و اتفاقات متن جامعه آن دوران است.

محمد رضا باب الخانی

در این سه روز ... باید از خدا بخواهیم که توفیق مرحمت کند دیگر گِرد گناه نگردیم؛ با چشم گناه نکنیم؛ با گوش گناه نکنیم؛ با زبان گناهان زبانی انجام ندهیم و با دست و پا گناهانی که می‌شود انجام داد را انجام ندهیم بلکه انسانی باشیم که انسان الهی، ملکوتی، با تقوا به اندازه خودمان برای جامعه‌مان مفید و موثر باشیم ان شاء الله. (درس اخلاق عالم ربانی حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه در جمع معتکفین- حرم مطهر امام رضا علیه السلام سال ۹۱ ) خوشا به حال معتکفان، و خوشا به حال آنان که اعمال خود را از شر شیاطین در امان نگه می دارند، همین که جلوی خودمان را بگیریم و گناه نکنیم این خود یک اعتکاف است، به نظر شما چند روز می توانیم گناه نکنیم؟ چگونه می توان همه وقت و همه جا در حال پرهیز از گناه باشیم.

محمد رضا باب الخانی

بارها به این موضوع فکر کردم که زیبایی یک مرد در چیست؟ خوش هیکلی، خوش قیافه بودن، خوش تیپ بودن، قد بلند، موهای پر، چشم ها و چهره جذاب؟ واقعاً زیبایی های مردانه فقط در ظاهرشان خلاصه می شود؟ یعنی اگر مردی این خصوصیت های جسمی را نداشته باشد دیگر جذاب نیست؟ دوست داشتنی نیست؟ دیگر نمی شود روی زیبایی اش حساب باز کرد؟ نمی شود به او امید بست؟ نمی شود در کنارش زندگی کرد؟ دیگر یک همسر ایده آل نمی شود؟ یک پدر دوست داشتنی نیست؟ و حتی دیگر یک برادر خوب نیست؟ بر فرض مثال اگر این خصوصیت ها را نداشت ولی پولدار باشد، شغل پردرآمدی داشته باشد یا معروف باشد و اسم و رسمی در کرده باشد، یا مقامی، موقعیتی برای خودش داشته باشد، باز کفایت می کند؟ حالا خوش بر و رو هم نباشد، مهم نیست! مهم این که به عنوان یک پدر یا همسر و یا نامزد، با پول و مقامش بشود یک زندگی زیبا فراهم کرد، یک خانه زیبا، یک اتومبیل شیک، یک سر و وضع حسابی و کلی رویاهای زیبای دیگر. یعنی بتوان با مقام و پولش، بد قیافه بودنش، بد هیکلی و  نچسب بودنش را تحمل کرد؟

محمد رضا باب الخانی

ایام جشن و سرور و پایکوبی شیعه است. نوای حیدر حیدر گوشه و کنار و بازارهای شهرها را پر کرده است و ذکر یا علی مدد آزین بخش هر مجلسی است. این روزها همه از علی(علیه السلام) می گویند و از امام شیعیان یاد می  کنند. در میان این هیاهوها شاید بد نباشد اندکی را به تفکر دربارۀ سیرۀ مولایمان بپردازیم و با خود بیاندیشیم آیا توانسته ایم رهروی مناسب برای سرورمان باشیم؟! سخن در باب رشادت ها، قضاوت ها و عدالت های مولا فراوان است. شاید در این میان آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد توجه به نوع زندگانی امام علی(علیه السلام) در خانواده است. تعامل ایشان با همسر و فرزندان بسیار زیبا و ستودنی است و می تواند بهترین الگو در جامعۀ امروزی برای والدین قرار گیرد. در نتیجه بر آن شدیم تا در این مجال، اندکی به این موضوع پرداخته و این بُعد از زندگی امام(علیه السلام) را بررسی نماییم.

محمد رضا باب الخانی

در میان القاب متعددی که برای هر یک از معصومین علیهم السلام ذکر شده است «امیر المومنین» از القاب خاص حضرت علی(علیه السلام) است؛‌ به گونه ای که در روایات وارده از سوی معصومین (علیهم السلام) انتساب این لقب نه تنها به غیر معصوم بلکه به معصومین(علیه السلام)  غیر امام علی(علیه السلام) نیز نهی شده است. در روایتی منقول از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِی إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الدِّینَوَرِیُّ عَنْ عُمَرَ بْنِ زَاهِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْقَائِمِ یُسَلَّمُ عَلَیْهِ بِإِمْرَةِ الْمُوْمِنِینَ قَالَ لَا ذَاکَ اسْمٌ سَمَّى اللَّهُ بِهِ أَمِیرَ الْمُوْمِنِینَ ع لَمْ یُسَمَّ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا یَتَسَمَّى بِهِ بَعْدَهُ إِلَّا کَافِر  ...؛ (کافی، محمد بن یعقوب الکلینی، ج1، ص411، ح2) عمر بن زاهر گوید: مردى از امام صادق (علیه السلام) پرسید که به امام قائم به عنوان امیر مومنان سلام می کنند؟ ایشان فرمودند: نه، آن نام را خدا مخصوص امیر المومنین (على بن ابى طالب) علیه السلام نموده، پیش از او کسى بدان نام، نامیده نشده و بعد از او هم جز کافر آن نام را بر خود نبندد...». هر چند در طول تاریخ عده ای در تلاش بودند تا با به کار بردن لقب "امیرالمومنین" در مورد اشخاص دیگر آن را از انحصار حضرت علی (علیه السلام) خارج سازند اما به جهت آن که برگزیدن این لقب برای حضرت؛ امری الهی به شمار می آمد در دستیابی به غرض خود ناکام ماندند.

محمد رضا باب الخانی

گرم و مقتدر مثل تو وقتی با حضورت خانه جایی برای زندگی می شود و اینگونه پناهمان می شوی..... تعالیم اسلامی سرشار از مباحثی است که شأن و جایگاه بی‎بدیل پدر را تبیین می‎کند. احترام و پاسداشت پدر، وظیفه‎ای ایمانی است و اطاعت از او به دنبال فرمانبری از خالق هستی، تکلیف دینی شمرده شده است، بنابراین نقش او در تربیت را نباید نادیده گرفت؛ چرا که پدر همچون خورشید در آسمان زندگی فرزند می‎درخشد و پرتو رأفت و محبت را در جان او می‎تاباند. در زبان فارسی واژهایی چون «پدر» و «بابا» وجود داردو این عنوان به معنای مردی است که از او فرزند به وجود آمده است. در اینجا برآنیم تا بر اساس آموزه های قرآنی و روایات نورانی به بررسی حقوق پدر بر فرزند بپردازیم. البته ذکر این نکته در ابتدای بحث ضروری به نظر می رسد که بدیهی است که پدرانی که از تربیت فرزند شانه خالی می کنند و به بهانه کار و کسب مال، هیچگونه نظارتی به تربیت فرزندان ندارند، نمی توانند از فرزندان خود، توقع احترام و رعایت موازین شرعی را ، نسبت به فرزندانی که پدر در تربیت آنها موثر و پررنگ بوده را داشته باشند.بنابراین هیچگاه نقش پدر را در تربیت فرزندان، کوچک ندانید!

محمد رضا باب الخانی

در میان ماه های قمری رجب و شعبان و رمضان حال و هوایی خاص دارد. انسان های با ایمان در طول سال خود را آمادۀ ورود به این سه ماه می کنند تا بتوانند بهترین بهره ها و توشه ها را برگیرند. در کتب ادعیه نیز آداب فراوانی برای این سه ماه ذکر شده است و مشهور است اگر کسی بخواهد ماه رمضانی پربرکت داشته باشد باید ماه های رجب و شعبان را به خوبی دریابد. یکی از اعمالی که در ماه رجب سفارش فراوان بدان شده است اعتکاف در ایام البیض (سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه رجب) می باشد. البته اعتکاف تنها مخصوص این زمان نبوده و در دهۀ آخر ماه رمضان نیز توصیه شده است و در هر روز و ماهی می توان در مسجد معتکف شد. اعتکاف فرصتی است برای تنها ماندن و فکر کردن. فرصتی است برای نو شدن و دوباره شروع کردن. زمانی است برای خواندن و خوانده شدن. فرصتی برای دوری از هیاهوی زندگی های امروزی و پناه بردن در آغوش پر مهر خداوندی. اما باید توجه داشت که این فرصت، به آسیب تبدیل نشود و به جای پیشرفت، حرکت رو به عقب را به همراه نداشته باشد. در این مجال بر آن شدیم تا به حدود و خط قرمزهایی برای معتکفان اشاره نماییم تا اعتکافی سازنده تر در پیش داشته باشیم.

محمد رضا باب الخانی

بر اساس گزارشات تاریخی،‌ عثمان در حادثه ای فتنه انگیز به قتل رسید و پس از وی، مردم عراق با امام علی علیه السلام بیعت کردند ولی معاویه و به تبع او مردم شام، از همان ابتدا با اعلام عدم مشروعیت حکومت حضرت، از بیعت با ایشان سر باز زدند. حکومت معاویه استمرار یافت و به مدت 40 سال بر مردم شامات حکمرانی کرد، در مواجهه با امام علی علیه السلام در جنگ صفین شکست نخورد و امام حسن علیه السلام را وادار به قبول صلح کرد. ولی مردمی که تحت زعامت حضرت علی علیه السلام بودند، بیشتر از 5 سال، نتوانستند ایشان را تحمل کنند. اما چرا؟ چرا عدالت بر ذائقه ها آنقدر تلخ می آید که تاب تحمل آن را جز برای برهه ای کوتاه ندارند؟ چرا معاویه در استمرار بخشیدن به حکومت خود از امیرالمومنین علیه السلام تواناتر بود؟ نگاهی دقیق به متن جامعه ای که امیرالمومنین علیه السلام و معاویه در آن زندگی می کردند پرده از بسیاری از حقایق برخواهد داشت و پاسخ انبوهی از سوالات را روشن خواهد نمود.

محمد رضا باب الخانی

ائمه اطهار علیهم السلام حاوی علوم و اسرار نبوت بوده‌اند، اما بر اثر نبودن افرادی که شایستگی لازم را برای شنیدن و عمل کردن داشته باشند، از بسیاری از بیانات صرف نظر می کردند و نیز بسیاری از گفته هایشان در طول تاریخ از دست رفته است. همین جملات اندکی که از ایشان به یادگار مانده است، گویای عظمت فکری آنان است. در اینجا می‌خواهیم درباره یکی از بیانات پرمغزی که از امام جواد علیه السلام برای ما به یادگار مانده است، بیشتر بیندیشیم. شایسته ذکر است که این بیانات از امیرالمومنین علیه السلام نیز نقل شده است: "لَا تُعَاجِلُوا الْأَمْرَ قَبْلَ بُلُوغِهِ فَتَنْدَمُوا وَ لَا یَطُولَنَّ عَلَیْکُمُ الْأَمَدُ فَتَقْسُوَ قُلُوبُکُمْ " امام جواد علیه السلام در این فرمایش ما را هم از عجله نهی کرده‌اند و هم از دور انگاری.

محمد رضا باب الخانی