وب نوشت

وب نوشت

سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد. روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل می‌کرد، به مدائن رسید، نگاه خسته‌اش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد. در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل می‌کند.کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ می‌دانی این فرد که بار تو را بر دوش می‌کشد سلمان است؟! رنگ از روی مرد پرید، بی‌درنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذر خواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت،  اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانه‌ات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت.

محمد رضا باب الخانی

حادثه تلخ ضرب و شتم یک بانوی ایرانی در مقابل دیدگان دختر خود که در محل باغ نارنجستان شیراز روی داد، هر چند در امتداد پروژه قرار دادن مردم در برابر مردم، ارزیابی می‌شود؛ اما برخلاف انتظار گردانندگان جنبش زن، زندگی، آزادی، به عاملی معکوس برای انشقاق در جامعه ایرانی تبدیل شد. یکی از اهداف راهبردی و کلان دشمن که با یأس از براندازی نظام اسلامی، در اولویت نخست آن‌ها قرار گرفت، دو قطبی‌سازی و قرار دادن مردم در برابر مردم بود. مراکز استراتژیک و مطالعاتیِ غرب که طی بیش از چند دهه به دنبال یکدست‌سازی خاورمیانه و محوریت یافتن حامیان غرب در این منطقه بودند، برای به زانو در آوردن ایران اسلامی راهکارهای مختلفی را به کار بستند؛ از حمله نظامی با تحریک رژیم بعث صدام حسین، استحاله فرهنگی، نرمالیزاسیون، تغییر ارزش‌های انقلابی و سپس فروپاشی از درون با روی کار آوردن جریان اصلاح‌طلبی گرفته تا تلاش برای قرار دادن «مردم در برابر حاکمیت» با تشدید فشارهای اقتصادی که با وجود برنامه‌ریزی‌های گسترده و طراحی‌های پیچیده، نتایج اندک و ناچیز آن برای غرب نگران‌کننده بود. آن‌ها با عبور از تمامی گونه‌های مواجهه و رویارویی با ایران مستقل، وارد فاز جدیدی شدند؛ ایشان بر اساس دستورالعمل اتاق جنگ شبکه‌ای و شناختی در سرویس‌های اطلاعاتی دشمن، با سیلابی کردن حساسیت‌های اجتماعی که در ایران قوی بوده و بخشی از اخلاق اجتماعی مردم است، به سمت افزایش کنش و واکنش‌های اجتماعی رفتند.

محمد رضا باب الخانی

گوگل در یک پست وبلاگ اعلام کرد مایکروسافت با حاضر شدن در برابر کنگره به منظور حمایت از پیشنهادی که به سازمان‌های خبری اجازه می دهد با یکدیگر برای مذاکره با گوگل و فیس‌بوک متحد شوند، وارد فرصت طلبی شرکتی عیان شده است. کنت واکر، مدیر حقوقی گوگل نوشت: آنها به بازی آشنای حمله به رقیبان و لابی برای مقرراتی که به نفع منافع آنها خواهد بود، متوسل شده اند. بیانیه گوگل پیش از جلسه کمیته ضد انحصار طلبی مجلس آمریکا به منظور بررسی پیشنهادهایی برای کمک به ناشران منتشر شد. برد اسمیت، رئیس مایکروسافت، قرار بود به نفع این مقررات پیشنهاد شده که از سوی دیوید سیسیلین، رئیس این کمیته و نماینده دموکرات رودآیلند معرفی شده است، شهادت دهد. بر اساس گزارش بلومبرگ، مایکروسافت قانونگذاران سراسر جهان را برای تصویب تمهیداتی به منظور وادار کردن شرکت‌های فناوری به پرداخت پول به شرکت‌های رسانه‌ای بابت نمایش محتوای آن‌ها تشویق می‌کند.

محمد رضا باب الخانی

بخش مهمی از آشفتگی اقتصادی، مدیریت ناکارآمد مسئولان است. بخشی دیگر مربوط به نفوذ و خیانت بدخواهان و غربزده هاست. یعنی می خواهند کاری کنند تا صبر مردم تمام شود و با افزایش نارضایتی ها، مردم را به خیابان ها بکشانند و از این آب گل آلود ماهی بگیرند. این تنها راهی است که برای ناامیدی مردم و ناکارآمد جلوه دادن انقاب اسامی در نظر گرفته اند. بخشی دیگر، معلول سیاست های بانکی، قاچاق ارز و کالا، عدم نظارت بر بخش خصوصی است. اما وظیفه دیگران نسبت به بحران اقتصادی، همان توصیه و دستور رهبر معظم انقاب یعنی «اقتصاد مقاومتی » است. یعنی نگاه به درون، رونق تولید داخل، اشتغال، مصرف کالای ایرانی و.... ایشان فرمودند: «برای اصلاح اقتصاد کشور چه باید کرد؟یک راه تکیه به مردم است. (یعنی) اقتصادی مقاومتی. ...جوشش حرکت اقتصادی از درون کشور است. استعدادهای مردم، امکان های مردم، سرمایه های مردم « 1؛» مسئولان اقتصادی اقتصاد مقاومتی را جدی بگیرند. تولید داخلی، منع واردان، جلوگیری از قاچاق؛ اینها آن اولی هایش است...در زمینه اشتغال و در زمینه تولید داخلی و تولید ملی فعالیت ها باید افزایش پیدا کند.» بنابراین به نظر می رسد برای گذر از این بحران باید: یک: از اسراف و تبذیر بپرهیزیم. دو: انصاف داشته و به یکدیگر رحم کنیم. از گرانفروشی و احتکار بپرهیزیم. سه: به تولید ملی اهمیت بدهیم و از مصرف کالای خارجی خودداری و به رونق بازار خارجی کمک نکنیم. چهار: مفاهیم و ارزش های دینی را فراموش نکنیم: خدمت به دیگران، ایثار، تحمل و صبوری و... پنچ: به جای اعتراض بیهوده و یا به خیابان ریختن، به مطالبه گری بپردازیم. از نماینده و استاندار و فرماندار و سایر مسئولین بخواهیم مشکلات را حل کنند. نامه و طومار بدهیم. تماس بگیریم و پیامک بزنیم. تا جایی که خودشان به فکر حل مشکلات بیفتند: «ِإنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأنْفُسِهِم.»

محمد رضا باب الخانی

در یکی از روستاهای فیروزکوه، جلسه بزرگداشت شهدا برپا بود و شهید امیر سپهبد صیاد شیرازی به عنوان سخنران دعوت شده بود. پس از مداحی و چند برنامه مرسوم دیگر از شهید صیاد خواستند سخنرانی بکند. ایشان پشت تریبون قرار گرفت و پس از شروع به صحبت با نام خداوند تبارک و تعالی و درود و صلوات بر پیامبر و آلش (علیهم السّلام) فرمود: روزی جلسه مهمی در مورد جنگ خدمت حضرت امام بودیم، وقت نماز شد، امام وضو گرفت و به نماز ایستاد و ما هم به تبع امام فهمیدیم وقت نماز است و نماز بر همه چیز ترجیح دارد. بعد شهید صیاد شیرازی با اشاره به وقت نماز به حضار فرمود: الان هم وقت نماز هست اگر خواستید بعد از نماز برای شما سخنرانی می کنم. صحبت را تمام کرد و صفهای نماز تشکیل شد و همانجا در اول وقت نماز جماعت برپا شد

محمد رضا باب الخانی

عده‌ای باآگاهی و توانایی موانع جلب روزی را کنار زده و عده‌ای دیگر با انجام کارهایی موانعی را برای رسیدن روزی ایجاد می‌کنند. درست است که روزی را خدا داده و بافراهم کردن زمینه و امکاناتی آن را تقسیم می‌کند اما این ما بندگان هستیم که با تدبیر و انتخاب خود مسیر را انتخاب می‌کنیم. شما با شنیدن عبارت "فلانی خوش‌روزی است" اولین چیزی که به ذهنتان می‌رسد چیست؟ آیا غیر‌از این است که روزی را در مصداق مادی، پول و ثروت تعبیر کرده‌اید؟

محمد رضا باب الخانی

امشب شهر ری، در سوگ آسمانی شدن نگینی است که عطر حسن مجتبی را با خود به همراه داشت و زیارتش همسنگ زیارت سیدالشهدا (ع) است. شاهد آن این روایت است که امام هادی (ع) فرمود: «زیارت قبر عبدالعظیم حسنی که نزد شماست، هر آینه مثل زیارت امام حسین(ع) در کربلا است» آری عبدالعظیم حسنی، فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن‌مجتبی (ع) است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می‌رسد؛ به همین خاطر به «عبدالعظیم حسنی» شهرت یافته است.

محمد رضا باب الخانی

سلام به عزیزان من!
امروز ریز به ریز کارنامه این روزهای شما و این ترم شما و خودم را بررسی می کردم. عکس های سوالات تشریحی را واو به واو تصحیح می کردم تا حقی از کسی ضایع نشود. اما آنچه مرا بسیار عذاب می داد رسوخ کردن پدیده ای به نام دروغ در عمق وجودمان و در عمق جامعه است. شما را سرزنش نمی کنم چون ما بزرگترها به عنوان معلم و پدر و مادر و اولیا فرهنگی جامعه نتوانسته ایم اهمیت اعتماد و راستی و درستی را به شما بفهمانیم و عواقب بی اعتمادی و دروغ را به تصویر بکشیم. با خودم فکر کردم چه می شد اگر ما حداقل در جامعه کوچک کلاسمان می توانستیم به هم اعتماد کنیم و یقین کنیم با تکیه بر تلاش خودمان  مثلا نمره ای را کسب می کنیم. امروز با بچه های زیادی تماس گرفتم .از بعضی ها خواستم درباره راه حل هایشان برایم توضیح دهند. از بعضی ها خواستم دلیل نقص جوابهایشان را بگویند به بعضی ها به طور مستند نشان دادم که چقدر ناشیانه تقلب کرده اند و به خیال خودم مچشان را گرفتم، و بعضی ها هم حق به جانب مرا سرزنش کردند به داشتن شک!

محمد رضا باب الخانی

تخریب قبور ائمه بقیع، حرم امامین عسکریین و حتّی مرقد صحابه نبیّ گرامی اسلام مانند جناب حُجر بن عَدی مسئله ای است که در دوران مختلف و به بهانه های متفاوت مورد سوال و انتقاد از سوی موافقان و مخالفان واقع می گردد. پیروان تقی الدین ابوالعبّاس احمد بن عبدالحلیم بن تیمیّه الحرّانی (م ۷۲۸ ق) کسانی هستند که معتقدند این اقدام بایستی صورت گیردبدین منظور فتوای او و مستندات آن را مورد بررسی قرار می دهیم.

محمد رضا باب الخانی

چه آرام بر منبر سخن تکیه می زنی تا شهابِ ثاقبِ سخن را به سمت اهریمن سکون، پستی و رخوت نشانه کنی ، جواهر کلامت را بر سطحی از تاریکی قرار دادی تا معرفت بگسترانی و رنگ رنگ بهار را هدیه کنی. تو بهار مکرری که با حضور حیات بخش خویش زمستان نادانی را پـــــایان می­ دهی . به سخن که می ایستی پنجـــره ای از امیــــد می گشایی.دغدغه­ ات همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ­ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا، مکتب و دین همت اساسی آدمی باشد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ و ارزش­های دینی و میهنی فراهم نگردد. وقتی کشتی عمر انسانی از مسیر مدرسه عبور می کند، دستان تو لبریز از فانوس می شودواز امواج سهمگین ایام،عبورش می دهی و چون نسیمی که کشتی را به سمت ساحل سعادت و خجستگی هدایت می کند بر بلندای کلمه می ایستی و «دیدارآشنا» را مژده­ اش می­ دهی.

محمد رضا باب الخانی