وب نوشت

وب نوشت

آیات قرآن ظاهر و باطنی دارد به همین دلیل ممکن است یک آیه دارای چندین معنا باشد و آنچه در روایات آمده از بطون قرآن است که از پیشوایان معصوم رسیده است و با معنای ظاهر آن منافات ندارد . ظاهر قرآن چهره ی عمومی آن است که همگان به آن راه دارند ولی باطن قران چهره ی خصوصی است که جز برای خواص و راسخان در علم آشکار نمی شود.

محمد رضا باب الخانی

کوفی بودن یعنی اظهار محبت به امام، ولی در فتنه  «زر و زور و تزویر» رد شدن ... کوفی بودن یعنی مرعوب و مجذوب قدرت دشمن شدن و منفعتی کوتاه مدت را فدای مصلحتی بسیار بزرگتر کردن، کوفی بودن یعنی راه را گم کردن و تشنه لب به امام رسیدن و پس از سیراب شدن، آب را بر همان امام بستن؛ کوفی بودن یعنی پیمان بستن و عهد شکستن؛ کوفی بودن یعنی شعار دادن ولی عمل نکردن... بعد از پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) اکثر مسلمین در خواب غفلت فرو رفتند، با توجه به علم داشتن به حقانیت اهل بیت پیامبر، در یاری ایشان کوتاهی کردند و با سکوت خود، با ظالمین همراهی کرده و اهل باطل را مدد رساندند؛ قرآن کریم علت انحطاط جامعه  آن روز را دو عامل معرفی می کند؛ یکی اعراض و کوتاهی از ذکر خدا که مصداق بارز آن نماز است و دوم پیروی از شهوات و دنبال زخارف دنیا رفتن؛ در یک کلام، اشرافی گری و عافیت طلبی؛ «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا[مریم/۵۹] سپس جانشین آن مردم خداپرست قومى شدند که نماز را ضایع گذارده و شهوت هاى نفس را پیروى کردند و اینها به زودى کیفر گمراهى را خواهند دید».

محمد رضا باب الخانی

در طول زندگی شاهد رحمت واسعه الهی بوده ایم و می دانیم که نگاه رحمانی باری تعالی همراه همیشگی زندگی مان بوده است. رحمت واسعه خداوند اقتضا دارد تا برای هدایت انسانها بهانه های متعددی فراهم نماید که با کمی کنکاش می یابیم که اسباب متعددی برای وصال به معشوق مهیا شده است. تلاوت کلام الله و شنیدن آیات معبود بهانه ایست برای هدایت بندگان؛ همانگونه که فضیل بن عیاض زمانیکه برای سرقت از دیوار خانه عابد بالا رفت، با شنیدن آیه «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ» متحول شد و صدا بر آورد، آری زمان توبه فرا رسیده است. با خواندن مناجات هایی که از امامان معصوم علیهم السلام، به دستمان رسیده، می آموزیم که چه بگوییم و چه بخواهیم تا بدین سبب آرمان هایمان به برکت نور مناجات مستجاب شود.

محمد رضا باب الخانی

ازدواج، یکی از شخصی ترین موضوعات در زندگی هر شخصی است. از دگر سو، ازدواج به عنوان یکی از مهم ترین موضوعات خانوادگی باید در قالب و چارچوب خاص خود قرار گیرد چرا که افراد در صورتی می توانند در زمینه ازدواج تصمیم درست بگیرند که از کمک و مساعدت والدین خود نیز بهره ببرند..... ازدواج، یکی از شخصی ترین موضوعات  در زندگی هر شخصی است. ازدواج به هم پیوستگی یک زن و مرد و ادای وظیفه ی طبیعی و حتمی برای انسان ها است که اندیشه ی خالق جهان به منظور استمرار موجودیت و بقای نسل بشر به عهده زن و مرد گذارده است که آن ها با انجام این عمل هم نیازهای جسمانی و عاطفی خود را رفع می کنند و هم خلأ موجود در وجودشان را پر می سازند و هم سهم خویش را در تشکیل جامعه با تولید نسل و تربیت آن ها ادا می کنند.

محمد رضا باب الخانی

در مباحث مقدماتی مرگ ، مرگ به عنوان یکی از مراحل معاد مطرح می شود و نکات تربیتی زیادی در آن وجود دارد. یکی از مباحث مقدماتی مرگ آرزوی مرگ است. آیا انسان می تواند آرزوی مرگ بکند؟ پاسخش منفی است. کراهت دارد انسان آرزوی مرگ کند چون حیات و زندگی از بزرگترین نعمت های خداست و با اینکه دوست داشتن لقاء الله از سوی انسان منافات ندارد. روایاتی نقل شده  که حاصل آن این است که پیامبر و ائمه (علیهم السلام) فرمودند: آرزوی مرگ نکنید بلکه آرزوی حیات کنید منتها آرزوی حیاتی که در آن احسان و نیکی باشد. پیامبر عظیم الشأن اسلام است فرمود: " آرزوی مرگ نکنید زیرا موت عمل را قطع می کند و انسان دیگر به دنیا باز نمی گردد که کارهای انجام نداده را انجام بدهد پس آرزوی مرگ نکنید که اگر آرزوی مرگ کردید عمل قطع می شود و دیگر بر نمی گردید.

محمد رضا باب الخانی

مامون، یعنی کسی که بالای سر هر کسی یک خبرچین داشت و کنیزکان را برای جاسوسی به هر کس می خواست هدیه می داد، و همین عمل را در مورد امام رضا علیه السلام نیز تجربه کرد و به زودی نقشه اش شکست خورد... معرفت تاریخ و شناخت بزرگان و شخصیت هایی که پیش از ما زیسته اند و وقایع و حوادثی که در گذشته رخ داده است، می تواند به دو صورت حاصل گردد. نخست معرفت ابتدائی و سطحی که دارای جنبه ظاهری می باشد و در دانستن ویژگی های فردی شخصیت تاریخی و سرگذشت ظاهری دوران حیات او یا در علم به ظواهر حوادث و رویدادهای تاریخی بدون کشف علل عوامل خلاصه می شود. دومین وجه شناخت تاریخ و شخصیت های تاریخی، شناخت عمیق و ریشه ای حوادث، و زندگانی افراد است. در اینگونه شناخت به مجرد جنبه صوری و ظاهری قضایا اکتفا نشده، به ریشه یابی حوادث و کشف ارتباط آنها با یکدیگر و تاثیر و تاثر رویدادهای تاریخ پرداخته می شود.

محمد رضا باب الخانی

آیا تا به حال پیش آمده صدای درون تان را جدی نگیرید و بعدهم پشیمان شوید؟ اعتماد به درون یافت تان و الهامی که به شما می شود یا همان حس ششم، چیزی است که شاید فکر کنید تا به حال انجام نداده اید، اما واقعیت این است که تا کنون بارها پیش آمده که طبق آن عمل کرده اید. موقعیت هایی را برای تان می گویم که حس ششم تان سعی داشته چیزی به شما بگوید: .به اتاقی وارد می شوید که دوستان تان در آن هستند، و احساس می کنید هوای آنجا برای تان سنگین است و چیزی به شما می گوید که پیش پای شما اتفاقی افتاده است.

محمد رضا باب الخانی

در قرآن دست کم ۹ اسم برای خانه خدا وجود دارد که یکی از آنها، "البیت العتیق" است. آیا می دانید چرا به خانه خدا، گفته شده: "بیت عتیق"؟ می گویند: در عرش حضرت رحمن، برای فرشتگان خانه ای است بسان کعبه بر روی زمین، که قرآن "بیت معمور"ش می خواند. فرشتگان گرداگرد این بیت معمور تسبیح گویان طواف می کنند چنانکه مومنان در اطراف «بیت عتیق» خدا بر روی زمین، لبیک گویان، حضرتش را می خوانند. گفتم بیت عتیق. آری، این عبارت، یکی از حدود هفتاد نامی است که بر خانه خدا، نهاده شده است. خداوند در قرآن از کعبه، تعبیر به "بیت" کرده و این خانه را متصف می کند به اوصافی چند از جمله: «بیت العتیق»(خانه کهن یا آزادشده)، «بیت الحرام» (خانه دارای حرمت)، «بیت المعمور» (خانه آباد) و «بیت المحرّم» (خانه حرمت داده یا دارای تحریم). اما "بیت عتیق" به چه معناست؟ اهل تفسیر، در تبیین معنای این عبارت، دیدگاه های مختلفی را به میان آورده اند.

محمد رضا باب الخانی

بن باز از جمله مفتی های اثرگذار بر بسیاری از مسائل و مشکلات مبتلابه  جهان اسلام و جهان بود و با وجودی که فوت کرده است همچنان اثرات آن را در عملکرد وهابیون می بینیم؛ برخی از این مشکلات ریشه در تعالیم و فتاوایی دارد که زمانی وی به راحتی صادر کرده است؛ و قطعاً نمی توان از آنها گذشت. برخی از فتاوایش نه تنها با قرآن و سنت مخالفت دارد، بلکه با عقل بشری هم در تناقض آشکار است.

محمد رضا باب الخانی

مدتها بود به دنبال معنای یک کلمه بودم؛ کلمه ای که وقتی در میان مردم رواج پیدا می کند نتیجه ای جز ایجاد کدورت و کینه چیزی در بر ندارد... مصحف کریم را باز کردم شروع به خواندن کردم : وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ (سوره همزه، آیه اول) وای بر هر عیب جوی سخن چین، خداوند از لفظ ویل استفاده کرده است ... به دنبال این واژه در روایات رفتم؛ روایاتی را یافتم که بدترین مردم را کسی معرفی می کرد که این رذیله را به همراه خود داشته باشد: امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله و علیه و آله) روایت می کند که آن حضرت (صلی الله و علیه و آله) به صحابه خویش فرمود: الا انبئکم بشرارکم؟ قالوا بلى یا رسول الله قال المشّاؤن بالنمیمه، المفرّقون بین الاحبّه، الباغون للبراء المعایب؛ آیا شما را به بدترین شما آگاه کنم؟ گفتند: بلی یا رسول الله! فرمود: آن که سخن چینی نموده و میان دوستان جدایی افکند و برای مردمان پاکدامن عیب جویی کند. (اصول کافی، ج ۴، ص ۷۵، حدیث ۱) 

محمد رضا باب الخانی