وب نوشت

وب نوشت

مامون، یعنی کسی که بالای سر هر کسی یک خبرچین داشت و کنیزکان را برای جاسوسی به هر کس می خواست هدیه می داد، و همین عمل را در مورد امام رضا علیه السلام نیز تجربه کرد و به زودی نقشه اش شکست خورد... معرفت تاریخ و شناخت بزرگان و شخصیت هایی که پیش از ما زیسته اند و وقایع و حوادثی که در گذشته رخ داده است، می تواند به دو صورت حاصل گردد. نخست معرفت ابتدائی و سطحی که دارای جنبه ظاهری می باشد و در دانستن ویژگی های فردی شخصیت تاریخی و سرگذشت ظاهری دوران حیات او یا در علم به ظواهر حوادث و رویدادهای تاریخی بدون کشف علل عوامل خلاصه می شود. دومین وجه شناخت تاریخ و شخصیت های تاریخی، شناخت عمیق و ریشه ای حوادث، و زندگانی افراد است. در اینگونه شناخت به مجرد جنبه صوری و ظاهری قضایا اکتفا نشده، به ریشه یابی حوادث و کشف ارتباط آنها با یکدیگر و تاثیر و تاثر رویدادهای تاریخ پرداخته می شود. از این نوع علم تاریخی به فلسفه تاریخ، تعقل تاریخی و مانند آن تعبیر می شود. ما برای اینکه بتوانیم درباره وقایع تاریخی و شخصیت های تاریخی قضاوت به حق و واقع گرایانه بنمائیم و نیز برای اینکه بتوانیم از شیرین و تلخ گذشته عبرت بیاموزیم باید به شناختی عمیق و همه جانبه از آن امور دست بیابیم. شناختی منسجم، قانونمند و بر اساس رابطه علیت که بر تمام مظاهر وجود حاکم می باشد. 

بعد از رحلت امام رضا علیه السلام نیز، مامون در جهت رسیدن به همان مقاصد، راه خود را ادامه می دهد و از همان خط مشی پیروی می کند و توطئه های خود را علیه حرکت تشیع و موقعیت اجتماعی آن که به طور کلی حکومت عباسیان را تحت تاثیر قرار می داد، تعقیب می نماید. با نگاهی کنجکاوانه به سیر حوادثی که بین امام جواد علیه السلام، از یک سو، و هیات حاکمه و در راس آن، خلیفه عباسی، مامون، و پس از مامون، در مدتی کوتاه برادرش معتصم، از سوی دیگر جریان یافته است، به میزان اصرار و حرص شدید حکومت در زدن ریشه امامت پی می بریم. که گاهی از راه تهی جلوه دادن آن از محتوای علمی، که مهمترین عنصر و بزرگترین پایه و اساس امامت بود. و گاه از راه مخدوش جلوه دادن عصمت ائمه علیهم السلام، با تلاش در جهت بدآوازه کردن آنان و مشکوک ساختن کرامت و قداست آنان نزد مردم، برای رسیدن به این هدف خود وارد می شدند. گزارش های تاریخی موید این سخن است.

به عنوان نمونه محمد بن ریان از راویان تاریخ می گوید: مامون برای نیرنگ زدن به ابوجعفر(امام جواد) علیه السلام به هر مکر و حیله ای دست زد. و چون عاجز گشت و خواست دخترش را به نکاح او در آورد... این کلام محمد بن ریان است ولی ما با مراجعه به متون تاریخی به بیش از دو یا سه کار که مامون در مقابل امام جواد علیه السلام انجام داد، برنمی خوریم. و این خود، نشان دهنده شدت کنترل و مراقبتی می باشد که مامون - یعنی نظام حاکم - در مورد ارباب قلم و تاریخ نگاران معمول می داشته و از اینکه تمامی حقائق را برای تاریخ و نسل های آینده گزارش کنند بازشان می داشته است. باتوجه به سانسورهای بزرگی که مامون انجام می داد اما برخی از گزارش های تاریخی نشان دهنده اوضاع سیاسی دوران امام جواد علیه السلام است.

بغداد، زندان بزرگ

مامون، یعنی کسی که بالای سر هر کسی یک خبرچین داشت... و کنیزکان را برای جاسوسی به هر کس می خواست هدیه می داد، و همین عمل را در مورد امام رضا علیه السلام نیز تجربه کرد و به زودی نقشه اش شکست خورد... چنانچه ظاهرا، بخشی از هدف او از اینکه دخترش را به همسری امام رضا علیه السلام درآورد و سپس دختر دیگرش را به امام جواد علیه السلام داد، گماشتن جاسوس در داخل خانه ایشان بوده است این مامون با این خصوصیات، قطعا از حرکت های شیعه بعد از امام رضا علیه السلام و ارتباطشان با امام جواد علیه السلام مطلع گشته و از پاره ای یا تمام کرامات و فضائلی که از امام جواد علیه السلام سرزده و از اینکه علی رغم خردسالی، به تمام مسائل دقیق و مشکل مطرح شده، پاسخ داده است، آگاهی یافته است. و از آنجا که وجود امام جواد علیه السلام - بخصوص با آن سن کم - در مقام امامی که مسئولیت هایی رهبری را برعهده دارد، به خودی خود برای نظام حاکم و برای تمام فرقه های مختلف، در موثرترین مساله عقیدتی و مهمترین و حساسترین موضوعات یعنی رهبری امت خطرناک می باشد، بنابر این طبیعی است که مامون در این موقعیت حزم و احتیاط نموده، برای مقابله با هر رویداد ناگهانی محتملی، آمادگی لازم را فراهم نماید. به همین جهت است که ما معتقدیم: آوردن امام جواد علیه السلام از مدینه به بغداد به این منظور بوده است که تا آن حضرت را در نزدیکی خود نگاه بدارد، تا به اهداف متعددی که به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد برسد.

این طیفور می گوید: امام جواد علیه السلام در سال ۲۱۵ هجری قمری از مدینه به بغداد آمد و در تکریت بر همسرش، ام الفضل در آمد. مامون در آن زمان به سفر رفته بود. و نیز می دانیم که بنابر تصریح متون تاریخی موجود، بعد از آنکه مامون، آن حضرت را به بغداد آورد، تلاش نمود او را مجبور به اقامت در بغداد نماید و جریانات مهم و بسیاری در آنجا بین آن دو واقع گشته است.

این مطلب را که امام مدتی را در بغداد اقامت نموده، روایت محمد بن ارومه از حسین مکاری از راویان حدیث تایید می کند که می گوید: در بغداد بر ابوجعفر وارد شدم و او را در موقعیتی که در آن قرار گرفته بود دیدم با خود گفتم: این مرد به وطن خود باز نمی گردد، در حالی که در این چنین موقعیت و وضعی از لحاظ خوراک و لذت و آسایش قرار دارد، که من می شناسم... حسین مکاری می گوید: امام سرش را پایین انداخت، و پس از مدتی سربلند کرد و در حالی که رنگش پریده بود گفت: ای حسین! نان جو و نمک نیمکوب در حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد من محبوب تر از وضع فعلی من است همچنین این سخن که: مامون پیش از آنکه دخترش را در اختیار امام جواد علیه السلام بگذارد، هر حیله و نیرنگی را در مورد او بکار زد، ولی راه به جایی نبرد.

موید دیگری است برای اینکه امام مدتی در بغداد اقامت نموده است. حقیقت هر چه باشد، اگر کوشش مامون در نگه داشتن امام علیه السلام در بغداد، و نزدیکی خودش، به نتیجه رسیده باشد این برای مامون و دستگاه حکومت او بسیار سودمند می توانست باشد. برای اینکه به این ترتیب مامون نمی توانست امام علیه السلام را مستمرا تحت مراقبت داشته باشد و حرکات و مواضع او را پیوسته زیر نظر بگیرد و هر گاه زیان و خطری را از ناحیه وی احساس کند، سریعا تمام راه ها را بر او ببندد. همچنین با اجبار امام علیه السلام به اقامت در بغداد، روابط آن حضرت با شیعیانش و روابط شیعیان با آن حضرت قطع، یا دست کم، بسیار اندک می شد، زیرا طبیعی بود که زمانی که امام علیه السلام در محیطی که جلال حکومت و ابهت فرمانروایی بر آن سایه گسترده است، قرار گیرد.

بسیاری از مردم از برقرار کردن ارتباط به صورت طبیعی با آن حضرت، واهمه می کنند، به ویژه که بسیاری از آنان نمی خواهند در مقابل دیدگان حکومت و عمال حکومتی، خودشان را نشان بدهند و روابط خود را با ائمه علیهم السلام آشکار نمایند. و نیز، چه بسا مامون آرزو داشت که با تلاش ها و شیوه هایش، با فریب دادن یا تهدید امام علیه السلام در آینده او را جلب و جذب کرده داعی و مبلغ خودش و دولتش بگرداند. این آرزویی بود که پیشتر در مورد امام رضا علیه السلام داشت و به رسیدن به آن می اندیشید.

گذشته از تمام اینها، با اقامت امام جواد علیه السلام در بغداد، مامون می توانست با تظاهر به دوستی و تکریم و تعظیم آن حضرت، بسیاری از مردم را به حسن نیتش درباره ائمه علیهم السلام متقاعد کند و تا حد زیادی خود را از خون امام رضا علیه السلام مبرا جلوه بدهد. چنانچه می توانست به این ترتیب، برای مردم ثابت کرده باشد که او هیچ منافات و تضادی بین خط امام علیه السلام و راه خود، در مقام سلطان و به عنوان حاکم، نمی بیند. همچنین، بسا می توانست با این، که امام علیه السلام را در موقعیتی قرار دهد که در لذت و آسایش زندگی کند - چنانچه در سخن حسین مکاری که پیشتر نقل شد اشاره شده است - بر آرزوها و آرمان های آن حضرت و در پی آن، بر مواضع او و بالاخره بر تصورات و اندیشه هایش و به طور کلی در روش زندگی او، به نحو بنیادی اثر بگذارد. با همه این موارد اما مامون در برآوردن هیچ یک از آرزوها و اهدافش، موفق نشده و با شکست مواجه گردید.

پی نوشت ها:
(۱).بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۶۱، کافی، ج ۱، ص ۴۱۳ و مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۳۹۶
(۲).تاریخ التمدن الاسلامی، ج ۲، ص ۴۴۱ و حاشیه آن به نقل از: مروج الذهب مسعودی، ج ۲، ص ۲۲۵ و از طبقات الاطباء، ج ۱، ص ۱۷۱.
(۳).تاریخ التمدن الاسلامی، ج ۲ ص ۵۴۹، به نقل از العقد الفرید، ج ۱ ص ۱۴۸.
(۴).الحیاه السیاسیه للامام الرضا علیه السلام، ص ۲۱۴ - ۲۱۳
(۵).الخرائج، و الجرائح، ص ۳۴۴، و بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۴۸
(۶).زندگانی سیاسی امام جواد علیه السلام، ص۵۷
(۷).همان

محمد رضا باب الخانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی