وب نوشت

وب نوشت

۶۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

انسان پرسش های فراوانی از علت وجود، هستی و زندگی اش در ذهن دارد که دستیابی به پاسخ صحیح هر یک از آنها می تواند مسیر زندگی او را تغییر دهد چرا که از انبوه حکایات موجودات، شاید شگفت‌انگیزتر و غریب‌تر از همه، داستان «انسان» باشد. از یک سو، انسان موجودى است که خداى متعال چنان استعدادى در او نهاده است که مى‌تواند خلعت «خلافت اللّهى» بر تن نموده و مسجود و مخدوم ملایکه شود.(بقره ، 30 ـ 34) در قوس صعود و تکامل، انسان مى‌تواند تا مقام «مقعد صدق عند ملیک مقتدر»(قمر (54)، 55) اوج بگیرد؛ جایى که از بالاترین درجات کمال و قرب به حضرت احدیت محسوب مى‌گردد و حضرتش او را با خطاب «یا ایتها النفس المطمئنه» مخاطب مى‌سازد و در ضیافتى خاص، به عطاى «فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى» مى‌نوازد.

محمد رضا باب الخانی

در جامعه بشری همه یه یک صورت فکر نمی‌کنند. اندیشه‌ها و دیدگاه‌ها با یکدیگر متفاوت است و گاه تضاد و تعارض میان افراد در موضوعاتی واحد پیدا می‌شود. این امر سبب شده است از دیرباز پدیده‌ای با عنوان نقد در بین افراد پدید آید که به نوبه خود می‌تواند سبب پیشرفت علوم و هویدا گشتن مشکلات و آسیب‌های دانش‌ها، طرح‌ها، علوم و ... گردد.اما این پدیده کهن در صورتی مفید فایده است که آداب و شرایط خاص آن مورد توجه قرار گیرد و الا ممکن است واکنش منفی طرف مقابل را در بر داشته باشد و حتی عواقبی ناگوار به همراه آورد. این موضوع در تمامی ابعاد زندگی بشر ـ خانوادگی و اجتماعی ـ نمود دارد در نتیجه لازم است آگاهی کامل از نحوه صحیح نقد نمودن دیگران داشته باشیم.

محمد رضا باب الخانی

شاید شما نیز از آن دسته از افراد باشید که یکی از مهم ترین آرزوهایی که برای آینده خود در پیش رو دارید، رسیدن به ثروت و موفقیت اقتصادی باشد. اینکه روزی فرا برسد که شما به تمام آرزوهای خود دست پیدا کنید و بتوانید برای مثال مانند برخی از افراد بر ماشین های گران قیمت سوار شوید و یا خانه چند صد متری در یکی از مناطق خوب شهر داشته باشید و در کنار خانواده خود در آسایش و آرامش زندگی کنید. این آرزویی است که افراد زیادی در سر تا سر دنیا مدام به آن فکر می کنند و شب و روز برای رسیدن به چنین روزی به سختی تلاش می کنند. اما سوالی که در این میان مطرح می شود، این است که آیا داشتن چنین آرزویی اساساً درست است؟ آیا صحیح است که انسان آرزو کند که روزی به اصطلاح پول هایش از پارو بالا برود و به عبارت دیگر در ثروت و اموال خود غرق شود؟

محمد رضا باب الخانی

شبکه های اجتماعی که در هر دوره ای با تنوعی از پیام ها مواجه هستند این روزها پر شده اند از الکی مثلا... هایی که ظاهرا آخرین ورژن از این پیام ها محسوب می شوند و از هیچ موضوعی برای ساختن سوژه دریغ نمی کنند. در چند ماه گذشته شبکه های اجتماعی با سرعتی بالا به رسانه هایی قدرتمند تبدیل شدند و هیچ خبر و اتفاقی نیست که ردی از آن در این شبکه ها نباشد. حتی گاهی اوقات شبکه های اجتماعی خود شروعی برای یک جریان سازی و خبر بودند و معمولا حاشیه هایی را همراه داشتند که رسانه های رسمی را وادار به پرداخت آن کردند.

محمد رضا باب الخانی

دولت با سکوت خود و نیز با مخالفت ظاهری در قبال افزایش بهای بنزین، تلاش کرد تا توپ سفید و سیاه قیمت بنزین را در زمین مجلس بیندازد؛ مجلس هم به خاطر کمک به دولت و جلوگیری از مواجهه دولتمردان با کسری بودجه، همان کاری را انجام داد که دولت در باطن امر با آن موافق بوده است!

محمد رضا باب الخانی

در صحنه زندگی کمتر کسی را می توان یافت که از لغزش ها مصون بوده و زیان این لغزش ها همیشه به خود انسان باز نمی گردد بلکه در مواردی گریبان دیگران را نیز می گیرد و موجودیت و منافع آنها را نیز به خطر می اندازد اگر بنا باشد همه خطاکاران با هر وضعیتی که دارند مجازات شوند و هر کس بخواهد آزار و اذیت دیگران را تلافی کند چه وضعیتی پیش خواهد آمد؟ اینجاست که پای مکارم اخلاق و فضایل عالی انسان به میان می آید.

محمد رضا باب الخانی

سازمان «دلباختگان صهیون» یا «دوستداران صهیون»، سازمانی علنی – مخفی وحشتناکی است که در نیمه دوم قرن هجده میلادی در کشور روسیه تاسیس شد و به تدریج در این کشور توسعه و گسترش یافت. هدف اصلی سازمان دلباختگان فروپاشی حکومت تزارها در روسیه به واسطه مجموعه فعالیت‌ها و تحرکات مخفیانه بود. سازمان دلباختگان صهیون فعالیت خود را تنها به داخل روسیه محدود نکرد، بلکه شاخه‌هایی برای خود در خارج روسیه نیز تاسیس کرد که از جمله این کشورها، کشور «فلسطین» بود تا نشان دهد که به فلسطین توجه ویژه‌ای دارد. هنوز چند سالی از تاسیس سازمان دلباختگان صهیونیست نگذشته بود که بسیاری از یهودیان سرشناس روسیه به این تشکیلات ملحق شدند و این موجب شد، بر نفوذ و فعالیت این سازمان بیش از پیش افزوده شود.

محمد رضا باب الخانی

همه ی کودکان در نه ماهگی متولد نمی شوند ، این روزها شاهد فرزندانی هستیم که در هفت سالگی متولد می شوند. با اینکه طلاق و جدایی عرش الهی را به لرزه در می آورد اما گاهی گریزی از طلاق نیست و زوجین با وجود فرزند از هم جدا می شوند. طبق قانون زمانی که پدر و مادر با یکدیگر زندگی می کنند نگهداری کودک بر عهده هر دوی آنها است . اما درصورتی که پدر و مادر از یکدیگر جدا شوند مطابق ماده واحده قانون اصلاح ماده 1169 قانون مدنی  برای حضانت فرزندان ، مادر تا سن هفت سالگی اولویت دارد و پس از آن این اولویت با پدر است. با توجه به مطلب فوق در صورتی که پدر و مادر از هم جدا شوند کودک تا سن هفت سالگی پیش مادر زندگی خواهد کرد و اگر این اتفاق در شیر خوارگی بیفتد - در زمان طلاق کودک تازه به دنیا آمده باشد- در این صورت هیچ حسی نسبت به پدر نخواهد داشت در حالی که طبق قانون کودک باید در هفت سالگی به پدر تحویل داده شود. در این موقع ممکن است پدر سالها پیش ازدواج کرده باشد و از همسر جدیدش یک یا چند فرزند داشته باشد و حتی ممکن است همسر جدید نیز خودش مطلقه و دارای فرزند بوده باشد که در این صورت مشکلات زیادی خانواده را تهدید خواهد کرد در این مطلب سعی می کنیم مشکلات احتمالی را بررسی کرده و راههای مقابله با آنها را به طور اجمال مطرح کنیم.

محمد رضا باب الخانی

این روزها، روزگارِ خیلی ها بر وفق مراد نیست. حالِ خیلی ‌ها خوبِ خوب، نیست. خیلی ‌ها مشکلشان کمبودِ وقت نیست بلکه فقط برای شمردن مشکلاتشان، وقت کم می ‌آورند... خیلی ها برای درد دل کردن، نمی دانند از کجا شروع کنند. موازنه ‌ی انرژی های مثبت و منفی ‌شان، حسابی به سودِ منفی ‌ها کشیده... این روزها مردم گرفتارند؛ 8 های زیادی هنوز در گرو 9 مانده که مانده... این روزها، روزگارِ خیلی ها بر وفق مراد نیست. حالِ خیلی ها خوبِ خوب، نیست. خیلی ها مشکلشان کمبودِ وقت نیست بلکه فقط برای شمردن مشکلاتشان، وقت کم می آورند... خیلی ها برای درد دل کردن، نمی دانند از کجا شروع کنند. موازنه ی انرژی های مثبت و منفی شان، حسابی به سودِ منفی ها کشیده... شادی ها، کوتاه و بی رمق شده اند و از پسِ غم های کهنه برنمی آیند... خیلی از آرزوهای خیلی ها بر زمین مانده و خیلی از دعاهای خیلی ‌ها، سالهاست که مستجاب نشده... اونهایی که به دین و مذهب چندان گرایشی ندارند، مقصّر همه ی بدبیاری‌ها رو بد شانسی میدونن؛ اونهایی سر به آسمانِ خدای بالای سرشون دارند، می‌گویند: نمی دونیم حکمت این همه گرفتاری چیه؟! انگار دیگه صدای ما رو نمی شنود! چه گناهی به درگاهش کردیم که این همه باید عقوبت پس بدیم؟! گلایه ‌ها گاهی به زبان می آیند، گاهی هم فقط از دل ها عبور می کنند.

محمد رضا باب الخانی