وب نوشت

وب نوشت

اساس زندگی خوب میان ما انسان ها به رعایت کردن اصول و قواعد خاصی است که عقل آدمی و دین الهی بیان کننده آنها می‌ باشد.

اصل کفویت در هر انتخاب 

یکی از این اصول برای یک انتخاب خوب، اصل «تناسب در همنشینی» است که هم در ازدواج و هم در دوست یابی بسیار فراموش شده و مشکلات زیادی را برای ما به ارمغان می‌ آورد. چه افراد زیادی که در اثر بلند پروازی و یا پیروی از احساسات جوانی، بدون توجه به مشکلاتی که ممکن است در آینده متوجه خود و خانواده خویش شود اقدام به ازدواج می‌ کنند و چیزی نگذشته که پشیمان می ‌شوند و دچار حسرت می‌ گردند. یکی از علت های اصلی طلاق رعایت نکردن همین اصل است. «درک متقابل» که شرط مهم ادامه زندگی است با رعایت نکردن موضوع تناسب در زوجین در موارد بسیاری آسیب می‌ بیند و به موارد استثناء نمی ‌توان اعتنا کرد. متاسفانه دوران ما دوران به هم خوردن تناسبات اجتماعی است و غالباً جوانان هستند که بیشترین آسیب را از این مطلب می ‌بینند. همه ما مواردی از این قبیل را در اطراف خود دیده‌ایم. حاکم کردن ظاهر به جای واقعیت و پیروی از احساسات به جای عقل، جامعه را دچار مشکلات زیادی می ‌کند. من می ‌ترسم ما به نوعی مشمول این آیه شریفه بشویم که می ‌فرماید:

« بَلِ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَهْوَاءهُم بِغَیْرِ عِلْمٍ فَمَن یَهْدِی مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ»

[نه، این چنین نیست‏] بلکه کسانى که ستم کرده‏اند، بدون هیچ گونه دانشى هوسهاى خود را پیروى کرده‏اند. پس آن کس را که خدا گمراه کرده، چه کسى هدایت مى‏ کند؟ و براى آنان یاورانى نخواهد بود. ظلم به خود هم یکی از اقسام بزرگ ظلم است و پیروی از احساسات غیر عقلانی مصداقی از پیروی هواهای نفسانی می باشد. این بحث درباره دوست یابی هم جریان دارد. اگر افراد خوب با افراد ناشایسته معاشرت کنند، مسلّماً از خوبی آنها کاسته خواهد شد. مسأله دوست یابی یک مسأله بسیار مهم اجتماعی است که مورد توجه اسلام نیز قرار گرفته است. در هر حال آنچه مهم است اینکه «مسأله تجانس» یعنی از جنس و سنخ خود برگزیدن یک مساله‌ای است که علاوه بر دلیل عقلی و تجربه انسانی، مورد توجه متون دینی ما نیز قرار گرفته است. متون دینی ما از باب دلسوزی و خیرخواهی به ما نکاتی را گوشزد می‌کنند. همه توصیه ها و نکاتی که قرآن کریم به ما می‌ کند باید با این نگاه دیده شود و الا خدا که نیازی به چیزی ندارد «إِنَّ الله غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ» از هر دو مورد به آیه‌ای اشاره می ‌کنم:

قرآن کریم درباره مساله ازدواج می‌فرماید:

«الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ أُوْلَئِکَ مُبَرَّوُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ»

زنان پلید براى مردان پلیدند، و مردان پلید براى زنان پلید. و زنان پاک براى مردان پاکند، و مردان پاک براى زنان پاک. اینان از آنچه در باره ایشان مى‏گویند برکنارند، براى آنان آمرزش و روزىِ نیکو خواهد بود. در اینکه منظور از "خبیثات" و "خبیثین" و همچنین "طیبات" و "طیبین" در آیه مورد بحث کیست؟ مفسران بیانات مختلفى دارند:

1- گاه گفته شده منظور سخنان ناپاک و تهمت و افترا و دروغ است که تعلق به افراد آلوده دارد و به عکس سخنان پاک از آن مردان پاک و با تقوا است، و "از کوزه همان برون تراود که در او است".

2- گاه گفته مى‏ شود "خبیثات" به معنى "سیئات" و مطلق اعمال بد و کارهاى ناپسند است که برنامه مردان ناپاک است و به عکس "حسنات" تعلق به پاکان دارد. اما پیداست که این آیه بر حقیقتى اجتماعى و اساسى تأکید مى‏ کند و آن این است که انسان نمى‏ تواند نام خود را در سیاهه تبهکاران و بدان ثبت نماید و آن گاه با نیکان زندگانى کند، بلکه ناگزیر باید سرانجام در عمل با کسانى زندگانى کند که نامش را در سیاهه ایشان ثبت کرده است. که گفته‏اند: کند همجنس با همجنس پرواز. به تعبیر دیگر: مراد آیه هم سویى فکرى، عقیدتى، اخلاقى و به اصطلاح هم‏ شأن و هم‏ کفو بودن در انتخاب همسر باشد. یعنى هر کس به طور طبیعى به سراغ همفکر خود مى ‏رود. ذرّه‏اى که در همه ارض و سماست جنس خود را همچو کاه و کهرباست‏

ناریان مر ناریان را جاذبند                                                                          

                    نوریان مر نوریان را طالبند

درباره دوست یابی هم قرآن کریم با اشاره به پشیمانی افرادی که دوست بد انتخاب کرده‌اند در روز قیامت می‌ فرماید:

«یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا*لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا »

«اى واى، کاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم. او [بود که‏] مرا به گمراهى کشانید پس از آنکه قرآن به من رسیده بود.» و شیطان همواره فروگذارنده انسان است. چقدر کسانی که در دوران نوجوانی و جوانی خود اهل مسجد و عبادت بودند اهل تعبد و توسل بودند ولی بعداً در اثر معاشرت و دوستی با دوستان آلوده و از خدا بی خبر، به غفلت و سپس گناه گرفتار شده‌اند. دوستی با گرگان و گرگ صفتان برای افراد پاک و پاکیزه ارمغانی جز تند خویی ندارد.

به قول مولانا:

کافران هم جنس شیطان آمده جانشان شاگرد شیطان شده

صد هزاران خوی بد آموخته دیده‌های عقل و دل بر دوخته

اگرچه اصلاح افراد ناشایسته از وظایف خوبان است اما این حالت وقتی است که خوبان در اثر تماس مستمر دچار غفلت نشوند. هر انسانی به خوبی از نقاط ضعف و قوت خود اگاه است:« بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ.وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ»: بلکه انسان خود بر نفس خویشتن بیناست، هر چند دست به عذر تراشى زند. بنابراین نباید به بهانه اصلاح دیگران از خودمان غافل شویم و در اثر معاشرت، صفات بد آنها را کسب نماییم.

 

پی نوشت ها:

[1] - روم29. ترجمه همه آیات از مرحوم دکتر فولادوند است.

[2] -آل عمران97

[3] - نور 26.

[4] - فرقان28/29.

[5] - مثنوی، دفتر چهارم. چند بیت قبلش هم تعبیر جالبی دارد: زآنکه جنسیت عجایب جاذبیست جاذبش جنسست هرجا طالبیست

[6] - قیامت14-15

محمد رضا باب الخانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی