وضعیت زنان در طول تاریخ، همواره در نوسان بوده است. در دوره ای به اصطلاح دورۀ مردسالار، زن زیر سلطه و ستم مرد بوده است. در دورۀ یونانیان، زن یونانی حق عقد قرارداد نداشت، زن از شوهر ارث نمی برد. و همچنین پدران بدون اینکه نظر دخترانشان را بپرسند، آنها را شوهر می دادند و... . در روم نیز زن حق حضور در محاکم را حتی به عنوان شاهد نداشت و بدون اجازۀ قیم خویش حق استفاده از اموالش را نداشت، پدر سرور خانواده بود و مادر و دختران و سایر فرزندان ملک او محسوب می شدند. در این دوران زن به اصطلاح یک ضعیفه بود. به تدریج با ظهور رنسانس و انقلاب صنعتی و به وجود آمدن موجهای فمینیستی در وضعیت زنان تغییراتی رخ داد، زنان از خانه ها به سوی کارخانه ها روان شدند. ویل دورانت در این زمینه بیان می کند که کارخانه داران برای جذب سود بیشتر زنان را از خانه هایشان بیرون کشاندند. در این دوره نیز زنان در خدمت مردان بودند، به میل ایشان لباس می پوشیدند و به میل ایشان کار می کردند. در این نگاه زن تبدیل به ظریفه ای شده است. زن به خیال خود آزاد شده اما نمی داند که او همچنان در بند و اسیر بازی های مردانه است، و فقط شکل و صورت آن تغییر کرده است. او همچنان با بدن خود، خدمت مردان را می کند و این خودفروشی در قبال هزینه های کم دریافتی از محیط کار و کارخانه ها قابل ملاحظه نیست، و همچنان با ناآگاهی به استثمار مرد از بدن خود تن در می دهد. زن ظریفه، زن عریانی است که از جایگاه انسانی برای خود چیزی باقی نگذاشته است و اهمیت او برای مردان در حد جسم و بدن او می باشد.