وب نوشت

وب نوشت

۷۲ مطلب با موضوع «قرآن» ثبت شده است

از کسی که به عیادت تو نمی ‌آید، عیادت کن و به کسی که به تو هدیه نمی‌ دهد، هدیه بده! آن روز وقتی پیامبر از منزل خارج شد، کسی نبود تا خاکروبه بر سرش بریزد. این، کار هر روز یکی از همسایگان بود. پیامبر که متوجه غیبت او شده بود، جویای حالش شد. گفتند که بیمار است و در منزل استراحت می‌ کند. پیامبر به عیادتش رفت. طبعاً آن همسایه نیز از رفتار خودش در برابر پیامبر شرمگین شده بود. اما پیامبر هرگز به مقابله برنخاست و جبران نکرد. پیامبر راه متفاوتی در پیش گرفت و بدی او را با خوبی رفتارش جبران نمود؛ صلی الله علیه و اله. خوبی بدون هیچ چشمداشت؛ این شاید تعبیر مناسبی از رفتار الگو مانند پیامبر مهربانی باشد. اینکه نه ‌تنها در برابر بی ‌تفاوتی و بی‌ محلی دیگران، بلکه در برابر تندی و مزاحمت آن ‌ها نیز باید پاسخی متفاوت از رفتار آن‌ ها داد.

محمد رضا باب الخانی

دوران پس از رحلت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) دورانی سخت برای خانواد ی ایشان بود. خلافتی که از ابتدای بعثت بارها و بارها مورد تأکید آن جناب قرار گرفته بود از صاحب اصلی اش غصب گردید و به دیگری سپرده شد. حضرت علی (علیه السلام) مورد تحقیر صحابه واقع شد، درب منزلش را به آتش کشیده و بانوی خانه اش را به شهادت رسانیدند. اتفاقاتی که تاریخ خود گواه روشنی بر آن هاست. در این میان فدک، باغی که رسول الله (صلی الله علیه و وآله) برای تنها دختر خویش به یادگار گذاشته بود، از وی گرفته شد و دردی دیگر را در سینۀ آن بانو وارد ساخت. سکوت در برابر ظالم برای فرزند رسول بیش از این جائز نبود. در نتیجه چادر به سر کرده به همراه گروهی از زنان به سوی مسجد النبی(صلی الله علیه و آله)، جایی که غاصبان جمع شده بودند، روان شد و خطبه ای خواند که طنین آن هنوز در تاریخ شنیده می شود. خطبه ای در اوج فصاحت و بلاغت که می توان با مطالعه ای دقیق؛ فشار سنگین و شرایط سختی را که حضرت در آن قرار داشت حس نمود. استنادات قرآنی آن بانو در اثبات مدعای خویش، زیبایی های کلامشان را چند برابر ساخته و تأثیرگذاری اش را فزون تر می سازد. امری که در این مجال مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

محمد رضا باب الخانی

نوروز امسال مصادف است با سالروز ایامی که دیگر زمین و زمینیان صدای نفس های مادرانه ی فاطمه (سلام الله علیها) را نمی شنوند. چقدر تصورش سخت است چه برسد به فهمیدنش. می خواستم فاطمیه ی امسال را کمی متفاوت تجربه کنم. برای تصور بهتر، برای فهمیدن بیشتر. فکر کردم باید به سراغ کسی رفت که دختر عزیز پیامبرمان را خوبِ خوب بشناسد. چه کسی بهتر از خدایی که کوثرش نامید؟ نگاه دوباره ای به سوره ی کوثر، شاید حال فاطمیه مان را عوض کند. اما از سوره ی کوثر سخن گفتن، کار ساده ای نیست. لحن قاطع و عبارات کوتاهش، بیش از هر چیز خبر از رازهای مگو می دهد.

محمد رضا باب الخانی

همیشه برای یک اتفاق خوب مثل عروسی، یا برای یک روز خوب مثل ایام دهه فجر یا همین ایام نوروز، به هم تبریک می گوییم: مبارک باشه! اما شاید کمتر توجه کنیم که "مبارکی" یک واژه و مفهوم قرآنی است.
"مبارک" از مشتقات "برکت" است. بدون اینکه بخواهیم با بحث های تخصصی واژه شناسی، مطلب را طولانی کنیم، باید بگوییم در دل واژه ی "برکت" هم معنای خیر فراوان و هم معنای ثبوت و پایداری نهفته است. ویژگی دیگر برکت این است که معمولاً با حساب و کتاب های مادی رایج، قابل سنجش نیست. یعنی شما به راحتی زیادی و فراوانی اش را نمی بینی فقط شاید بتوانی برکت را در زندگی حس کنی. بنابراین تعریف ما از "مبارکی" این می شود: "خیر فراوان نادیدنی اما ماندنی".

محمد رضا باب الخانی

لحظه تحویل سال به مثابه لقاء الی الله، تحویل دل، دگرگونی، تغییر، رشد و از حالی به حالی شدن است، انسان همیشه از سکون و یکنواختی بیزار است، در واقع انسان طالب پیشرفت است و از زیبایی‌های نوروز تغییر و دگرگونی است که در تغییر لباس، محیط خانه و زندگی نمود می‌یابد. تغییرات نوروز برای انسان جذاب است، انسان در نوروز سفر می‌رود تا تغییرات عالم را ببیند، همچنان که نوروز زمان حرکت است، افراد در این مدت به خانه دیگران می‌روند یا سفر می‌کنند، هر کس به نوعی یک گامی بر می‌دارد، حال با توجه به اینکه انسان برای جسم خویش برنامه‌ریزی می‌کند، بنابراین بهترین زمان برای تغییر روح، نوروز است.

محمد رضا باب الخانی

هر آنچه از حرکت به کمال می ‌رسد آئینی دارد و طبق قوانین خاصی پیش می ‌رود. یک دانه گندم، هسته ی هلو، تخم پرنده از راه حرکت، رشد و نمو می‌ کند و کم‌کم به کمال مقصود خود می ‌رسد. هر کدام از این موجودات در شرایط مساعد، مسیر کمال خود را طی می‌ کند. مثلاً دانه سالم گندم در خاک حاصل خیز، نور کافی، اکسیژن، آب مناسب جوانه می‌ زند، ریشه می ‌دهد سر از خاک بیرون می ‌آورد و رشد می‌ کند تا تبدیل به سنبله گندم می ‌شود. هر موجودی قابلیت و استعداد کمال را دارد اما اگر زمینه ‌های این حرکت مساعد نباشد، رشد متوقف می‌ شود. خاک نامرغوب، آب ناسالم، فقدان نور خورشید موانع مهمی بر سر راه این گیاه می ‌باشند. انسان نیز برای رسیدن به رشد، نیاز به شرایط مساعد دارد که در صورت فقدان هر کدام از شرایط مناسب، این رشد و حرکت ناقص می‌ ماند و ثمر و میوه‌ای به نام انسان کامل و متعالی نمی ‌دهد.

محمد رضا باب الخانی

گه گاهی که گذرم از کنار پارک و وسایل بازی کودکان بیفتد؛ عمیق به شادی و بازی کودکان و بچه ها خیره می شوم. عالمی دارند برای خودشان. بی خیال و فارغ از تمام هیاهوی شهر و درگیری های بزرگترها بازی می کنند. عجیب می توان شادی را در چهره معصوم آن ها نظاره کرد. خودم نیز وقتی بچه تر از الان بودم به شدت به بازی کردن علاقمند بودم؛ البته هنوز هم همینگونه هستم و این تنها نقطه ای است که من را به تحسین خودم وادار می کند. با دیدن کودکان مشغول بازی در تفکراتم غرق می شوم که؛ ما آدمیان همیشه در زندگی مشغول بازی و سرگرمی هستیم. در کودکی به گونه ای و در بزرگسالی به نحوی دیگر. ای کاش؛ هماره در همان دوران کودکی باقی می ماندیم و مشغول همان سرگرمی های خاص بودیم که آن سرگرمی ها بسی بهتر و شرین تر از مشغولیت ها و سرگرمی های بزرگسالی است.

محمد رضا باب الخانی

خداوند متعال که خالق انسان است، هدایت انسان را بر اساس فطرت او رقم زده است لذا نیکوست که ما نیز در مسیر هدایت افراد عیناً از الگویی که حق تعالی ارائه نموده است بهره گیریم. در آیات کریمۀ قرآن، مکرراً رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و حتی مأموریت تمام انبیاء الهی در چهار مفهوم کلیدی خلاصه و تصریح شده است که در ادامه مطلب خواهد آمد.

محمد رضا باب الخانی

غیر از کمر درد دوره ای، به جز نفس نفس افتادن موقع دو تا یکی کردن پله ها یا جدای از معده ای که دیگه غذای چرب و سنگین رو بر نمی تابد؛ یک سری نشانه های دیگری نیز وجود دارد برای یادآوری شروع دوره میانسالی و انقضای دوره جوانی! نشانه هایی که این بار یک دستی صاف میارن جلوی چشم آدم که شاید این یکی رو دیگه نتونه نادیده بگیره، لعلکم یعقلون ... انقضای جوانی به روایت عینک. عصا، کم بینی، دو بینی، موی سپید، دندان مصنوعی، سمعک، چین و چروک دست و صورت، لرزش دست، قد خمیده، صدای نحیف، کمر درد و پا درد، نفس نفس زدن، غذای رژیمی و...

محمد رضا باب الخانی

معنای ظلم

واژه «ظلم» به معنای وضع شیء در غیر موضع خود، ستم، ستم کردن و بیداد، تجاوز و تعدی کردن از حق  آمده است. (لسان العرب، ج12، ص 373)ابن فارس گفته است: ظا و لام و میم دارای دو معنی اصولی است:1- تاریکی و سیاهی 2- چیزی را از ستم در غیر موضوع خود نهادن. (التحقیق فی کلمات القرآن، ج7، ص170) واژه ظلم با دیگر مشتقاتش 289 مرتبه در قرآن به معنی ستم کردن و بی عدالتی و 26 مرتبه به معنای ظلمت و تاریکی آمده است.

محمد رضا باب الخانی