حتماً در طول زندگی با آدمهایی برخورد داشتهاید که علیرغم داشتن زندگیهای ساده و خالی از خرجهای زیاد و تجملات امروزی، حال دلشان خوب و لبشان پرخنده و به قولی همیشه شاد هستند. اما این نوع شادی و نشاط از کجا نشأت میگیرد؟ دامنه یک حالت روحی چگونه میتواند انقدر وسیع و گسترده باشد بهطوری که همگان را بهرهمند سازد؟ درباره این موضوع با حجت الاسلام سرلک مشاور و کارشناس امور مذهبی گفتوگو کردهایم. روحانی جوانی که پیشتر با حضور در برنامه خندوانه از شاد بودن و توصیهها دین اسلام در خصوص شادیآفرینی سخن گفت."شادی اصلی و اصیل عبارت است از هیجانی که به هنگام نزدیک شدن به هدف روی میدهد. این هیجان و نشاط محصول دو متغیر اساسی و مهم بوده: یکی هدفمندی و دیگری تلاش و حرکت جدی برای رسیدن به هدف." وی ادامه داد: «در کنار داشتن هدف و تلاش برای رسیدن به آن، باید توجه داشت که در چه مسیری و چگونه تلاش میکنیم. آدمهایی که اهداف کوتاه داشته و مثلاً دنیا و مصادیق ضعیف آن چون شهرت و مقام را هدف و مقصد خودشان در نظر میگیرند و برای رسیدن به آن تلاش میکنند ، چون هدفهایشان بزرگ نبوده اینها، به تعبیر قرآن کریم به زندگی تنگ گرفتار خواهند شد: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَه ضَنْکًا» یا درجایی دیگر میفرماید: «أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ» این انسانها لاجرم در دریایی از غمها، استرسها، افسردگیها و ناخرسندیها گرفتار خواهند شد. از آنطرف هم اگر افراد اهداف بزرگ و بلندی داشته باشند اما بهاندازه هدفشان تلاش نکنند، اینها هم مستحق آشفتگیهایی هستند که زمینه ناشادی و ناخرسندیها را فراهم میکند.»
جوهره آدمی کار و تلاش است.
کار، تلاش و کوشش صحیح در زندگی، منبع انرژی است که به انسان نشاط و شادی میدهد. حتماً دیدهاید افرادی را که بعد از سالیان سال فعالیت در سنی بازنشسته میشوند، دچار افسردگی و بیماریهای روحی شده و مرتباً به دنبال این هستند که خود را با برنامهای سرگرم کنند.
در رابطه بین افسردگی و بیکاری طبق نظرسنجی که از سوی وزارت کار اعلام شده، افسردگی در افرادی که تجربه بیکاری داشتهاند، بیشتر از افرادشاغل بوده است. و این بدینجهت است که جوهره وجود آدمی با فعالیت و تلاش طراحیشده و اگر تلاش و کوشش از زندگی انسان گرفته شود، قطعاً دچارغم و غصههای فراوانی خواهد شد.
سبک زندگی انسانهای شاد
به تعبیر قرآن کریم ریشه شادیها و غمها، اراده خداوند است؛ « وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَی» و اوست که به کسانی که در مسیر هدفهای بلند، تلاشهای جدی گام برمیدارند یاری رسانده و آنان را به شادی حقیقی میرساند: « قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ»
سرلک در ادامه گفتگوی خود با "تبیان"، به سبک زندگی انسانهای شاد اشاره کرد و ادامه داد: "آدمهای باهدفهای بلند و تلاشهای جدی در شئون زندگی فردی و جمعی خود به یک سبکزندگی متناسب با این جنس از حیات پر از شادی و نشاط میرسند. مثلاً اینکه با مردم مهربان نرمخو هستند، از اشکال و ایرادات دیگران بهراحتی چشمپوشی کرده و نسبت به خطای دیگران پرخاشگری، غضب و سختگیری ندارند.
این انسانها نسبت به مشکلات دیگران بیتفاوت نیستند، در رفع غم دیگران تلاش کرده و این کوشش نقش بسیار سازندهای در شادکردن خودشان دارد. در حقیقت اینها از رفتارهای خودشان مثل یک منبع انرژی توان گرفته و حرکت را به جلو میبرند."
عاملی که راندمان کیفیت زندگی را افزایش میدهد.
خوشاخلاقی و شوخطبعی از ویژگیهای انسانهای شاد، همت بلند با اهدافمتعالی بوده چنانچه در روایتی امام صادق (ع)، دعابه و مزاح را از علائم مؤمن و وسیلهای برای شادکردن مؤمن معرفی و برای شوخطبع بودن و شادکردن دیگران برکات و نتایج بسیار درخشان و قابلتوجهی بیان میکنند.
آدمهای شاد و همتبلند به تعبیر حجتالاسلام سرلک "چرخ و دنده زندگی را با روغن شوخطبعی و شاد کردن دیگران روان میکنند بهطوریکه و چرخ حرکت زندگیشان هیچگاه عصبی، خشک و زنگزده نشده و راندمان آن کاهش پیدا نمیکند."
خندههایی تلختر از گریه
کارشناسان معتقدند که شادی و نشاط سطوحی دارد. بعضی شادی را منحصر در خندیدن میدانند، درهمین راستا فکر میکنند به هر دلیل و شرایطی باید خندید و نتیجه این میشود که سرمایه خنده افرادکوتهبین، اشک دیگران است. این افراد آزردهشدن و محرومیت دیگران برایشان مهم نبوده و فکر میکنند شادی همان لحظههایی است که اینها در حال تجربه حباب خندههای تلخ به ظاهر فریبنده هستند. درست مثل ورزشکارانی که فکر میکنند قدرت و موفقیت را باید از دوپینگ بگیرند و نتیجه آن میشود که اگر مدال یا سکویی را بهجعل به دست بیاورند بهزودی از دست خواهند داد و دچار غم بزرگی میشوند. بنابراین شادی واقعی سهم آدم هایی است که هدفهای بلند و همتهای دقیق و جدی دارند.
راههای دستیابی به شادیهای ارجینال
رضایت از زندگی موضوعی است که با مقوله شادی ارتباط تنگاتنگی دارد. عدهای آن را مقدمهای برای ایجاد شادی در زندگی دانسته و گروهی احساس رضایت از زندگی را نتیجه قهری شادیهای واقعی میدانند.
نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که رضایت به معنای مشکل و اختلاف نداشتن، نیست،بلکه به معنای تلاش برای ارائه راهحلهای صحیح است.
انسانهای قدرشناس، لایق شادیها هستند.
مهمترین عوامل اتصال به شبکه شادی و نشاط را قدرشناسی معرفی کرد و گفت:" انسانهای قدرشناس، زیباییها، لطفها وخوبیهای دیگران را میبینند و در برابر این همه خوبی و محبت شکرگزار بوده و زبان به سپاس بازکرده و بدینطریق خود را به دریای نشاط و شادی وصل میکنند."
این جامعه شایسته شادی نیست.
"در جامعه ای که انسان ها ازخطای یکدیگر نمیگذرند، این جامعه شایسته شادی نیست. انسانها وقتی در مسائل اقتصادی،خانوادگی سیاسی و اجتماعی به هم بیرحم و بیگذشت می شوند، همسایهای که از همسایه خودش نمیگذرد و در مقام انتقام و جبران رفتار او است، این آدم شایسته شادی نبوده و آرامش را برای قلب خودش کشته است.
بیتفاوتی در برابر مشکلات مردم
کمک به دیگران و رفع گرفتاری از آنها را برتر از اعتکاف دو ماه در مسجدالحرام معرفی کرد و ادامه داد: "در مشکلات دیگران بیتفاوت نباشیم. مخصوصاً در این دوران، که جامعه ما با مشکلات اقتصادی و گرفتاریها و اشکالات فراوانی مواجه است، انسانهایی که به حدتوان خود به کمک دیگران میروند مستحق هدیه ویژه خداوند که شادی و نشاط روحی است، می شوند."
عملی که بههنگام نزول بلا و گرفتاری نجاتدهنده است.
به تعبیر امیرالمؤمنین علی(ع) ایجاد سرور و شادمانی در دل مردم با برآوردن حاجات و رفع گرفتاری از آنها عامل مهمی در نجاتبخشی انسان در مواقع نزول بلا و به هنگام گرفتاری است. و عجیب تر اینکه این گرهگشایی از کار مردم ده برابر بیشتراز پاداش طوافخانه خدا که نوشتن ششهزار حسنه و آمرزش ششهزار گناه و عطای ششهزار درجه است، فضیلت دارد.
احترام به بزرگترها نشاط و شادیآور است.
کسانی که روزگار ردوپای چین و چروک و سپیدی مو بر چهره آنان نشانده است، بسیار حرمت دارند."این ها همه ذیل همان هدفهای بزرگ و تلاشهای جدی تعریف میشود، مخصوصاً اگر این بزرگترها پدر و مادر و یا پدربزرگ و مادربزرگ ما باشند. تکریم ویژه و به تعبیر روایات توقیر و محترم دانستن بزرگترها موجب میشود جامعه به شادی عمیقی دست پیدا کند. جامعهای که در آن بزرگترها مورد احترام و تکریم قرار نمیگیرند ، دچار بههمریختگی و آشفتگی میشود."
تعامل تجربهها شادی میآفریند.
"قرآن بحث تعامل سازنده و ارتباط گروهی را مهم دانسته است، وانسانها باید کارگروهی را بیاموزند. تکرویها و خودمحوریها ما را مستحق آشفتگیها، غموغصه و افسردگی میکند."
با این نگاه میتوان گفت که شادی تنها مجموعه ای از لذتها و خوشیها نیست. بلکه نوعی ساختوساز است که افراد درکنار هم قرارگرفتن و تعامل تجربهها به یکدیگر به دست می آورند.