برخی تحلیلگران سیاسی بر این باورند که عدم اتحاداصولگرایان و ضعف آنها در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و همچنین ۷ اسفند ۹۴ ،زمینه ساز پیروزی اصلاح طلبان شده است در حالی که شاید چنین نبوده وعلت اصلی امر دیگری باشد. طی چند سال اخیر و بنا به دلایل متعددی از جمله عدم ائتلافی کارآمد بین اصولگرایان، موجبات شکست های پی در پی آنها فراهم شده است که این شکست ها باعث خروج بسیاری از جایگاه های خاص و افتادن آن به دست رقیب اصلی آنها یعنی اصلاح طلبان و اعتدالیون شد از این برنامه ها و اتحاد بیش از پیش اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶
انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶، یکی از حساس ترین و پرشورترینِ مشارکت های سیاسی و رقابتی در راستای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی خواهد بود. حدودا از اوایل سال جاری نیز احزاب و تشکل های مختلف با برگزاری جلسات و نشست های متعدد، سعی در برنامه ریزی و بررسی ابعاد و زوایای مختلف این رویداد سیاسی داشته اند و مردم را نیز در حد امکان در جریان جزئیات این روند قرار داده اند. در این فضا، گاه اخباری با مضمون "راه روحانی ادامه دارد" از سوی اصلاح طلبان (هرچند که دکتر روحانی خود را اصلاح طلب نمی داند) و گاهی هم خبر از ائتلاف اصولگرایان و عبرت از تجارب گذشته به گوش می رسد. (با توجه به این که اصلاح طلبان و اصولگرایان ۲ جریان اصلی سیاسی کشور را تشکیل می دهند پرداختن به اخبار آنها از اهمیت بیشتری برخوردار است.)
انتخابات تاریخی سال ۷۶
۱۹ سال پیش؛ در پی اعلام نتیجه هفتمین انتخابات ریاست جمهوری ایران (سال ۱۳۷۶) شاید کمتر کسی تصور می کرد که فردی به غیر از حجت الاسلام ناطق نوری بر این کرسی تکیه زند. اما نتیجه غیر از این بود و رئیس جریان اصلاحات پیروز این میدان شد. نتیجه این انتخابات را می توان اولین شکست سیاسی جریان اصولگرا تصور کرد که پذیرش آن برایشان بسیار سنگین بود اما از دیگر سو؛ برای اصلاح طلبان به منزله ی فتح قله ای بود که سالها برای آن تلاش و برنامه ریزی کرده بودند.
۳ سال از آن رویداد سیاسی می گذشت که در انتخابات مجلس ششم (۷ خرداد ۷۹) نیز اکثریت کرسی های مجلس به اصلاح طلبان رسید و این گونه بود که دو قوه با قرابت فکری بیشتری به اداره ی کشور پرداختند. البته دولت اصلاحات نیز همچون دیگر دولت ها، نقاط قوت و ضعف فراوانی داشت؛ نقاطی که گاه با سوء استفاده منتقدان باعث تنش ایجاد تنش هایی در فضای سیاسی کشور می شد اما آنچه که حائز اهمیت بود رای مردم به این حزب و انتخاب فردی با بیش از ۷۰ درصد آرا بود.
انتخابات ریاست جمهوری ۸۴
نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران با رقابت افرادی همچون علی لاریجانی (اصولگرا) ، هاشمی رفسنجانی (کارگزاران اتحاد با اصلاح طلبان) ، محمود احمدی نژاد (اصولگرا) و مهدی کروبی (اصلاح طلب) یکی از حساس ترین رویدادهای سیاسی به حساب می آمد. انتخابات رقابت تنگاتنگی را بین اصلاح طلبان و اصولگرایان ایجاد نمود تا جایی که به علت نزدیکی آرای ۲ نامزد اصلاح طلب و اصولگرا با نسبت آرای ۲۱ درصد (احمدی نژاد) به ۱۹.۵ درصد (هاشمی رفسنجانی)؛ به دور دوم کشیده شد.
در دور دوم که با حضور و مشارکت بیش از پیش مردم برگزار گردید؛ "محمود احمدی نژاد" با کسب ۱۷.۲۸۴.۷۸۲ رای بر مسند قدرت نشست. با اعلام این نتیجه قطعی؛ اصلاح طلبان شکست بزرگی را متحمل شدند و همین موضوع باعث شد تا این حزب، به واکاوی دلایل آن و رفع نقطه ضعف های خود بپردازد تا از شکست احتمالی را در جریانات سیاسی آتی جلوگیری نمایند اما این روند حدود ۸ سال به طول انجامید زیرا در مجلس هشتم و نهم نیز اصولگرایان پیشتاز بودند.
بسیاری از تحلیگران سیاسی بر این باورند که "پاشنه آشیل" اصلاح طلبان در انتخابات ۸۴ ، عدم اتحاد و پراکندگی اعضا بود و اگر این حزب با اتحاد به ائتلافی واحد رسیده و یک نفر را به نمایندگی خود وارد میدان رقابت می کرد، بی تردید چنین شکستی را متحمل نمی شد.
بازگشت اصلاح طلبان و اعتدالیون
یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران (۲۴ خرداد ۹۲) با پستی و بلندی های فراوانی همراه بود. جریان تایید صلاحیت ها یکی از حواشی خاصِ این انتخابات محسوب می شد که با شایعاتی در راستای تحریف اذهان عمومی همراه گشت.
در واقع با اعلام عدم تایید صلاحیت افرادی چون هاشمی رفسنجانی، اسفندیار رحیم مشایی و چند تن دیگر، موج شایعات بالا گرفت و فضای جامعه را آشفته کرد. این شایعات که بیش از همه، حول علت رد صلاحیت "هاشمی رفسنجانی" می چرخید، باعث بروز تنش های سیاسی شد و خوراک خبری رسانه های معاند نظام گردید. آنها سعی می کردند این عدم تایید را به یک سری جریانات سیاسی خاص ربط دهند تا فاز دوم فتنه ۸۸ را راه اندازی کنند. در حالی که ماجرا غیر از این بود و هاشمی رفسنجانی بنا به اظهارات شورای نگهبان؛ به دلایل متعددی از جمله "کهولت سن" از دور رقابت خارج شد.
در این دوره از انتخابات نیز همچون ۴ سال گذشته ی آن؛ مناظره های انتخاباتی بر نتیجه انتخابات تاثیر بسزایی گذاشتند. البته با توجه به تجارب مناظرات سال ۸۸، روند این دوره از مناظره ها تغییری اساسی داشت.
به هر حال پس از پشت سر گذاشتن روزهای پرالتهاب پیش از انتخابات، روز رای گیری فرا رسید و نتیجه آن اخذ بیش از ۵۰ درصد آرا به نفع اصلاح طلبان و روی کار آمدن دکتر حسن روحانی شد. این پیروزی که پس از قریب به یک دهه دوری نسبی اصلاح طلبان از مناصب اصلی سیاسی، حاصل آمد؛ نقطه عطفی برای آنها بود که دیگر حاضر به از دست دادن آن نیستند.
از دیگر سو، پیروزی اصلاح طلبان برای اصولگرایان یک شکست محسوب می شد که خود با پراکندگی و عدم ائتلافی کارآمد، موجبات آن را فراهم آورده بودند.
سونامی اصلاحات
گویا اصلاح طلبان با پیروزی در انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ ، سونامی عظیمی را به انداختند به طوری که امواج آن ۲ سال بعد یعنی در انتخابات ۷ اسفند ۹۴ و با کسب تمام کرسی های تهران در مجلس شورای اسلامی، خیل کثیری از اصولگرایان را با خود برد. (در این انتخابات، اصولگرایان در سطح کشوری حدود ۷۰ درصد آرا را به خود اختصاص دادند اما ۳۰ کرسی تهران به طور کامل به اصلاح طلبان رسید.)
آنها که با پیروزی های پی در پی خود فضای سیاسی کشور را با تغییرات اساسی روبرو کرده بودند به سرعت اعلام نمودند که به زودی شورای شهر را نیز به دست خواهند گرفت و این تلنگری بود برای یافتن و پرداختن به رفع ضعف های اصولگرایان.
انتخابات ۹۶
اکنون و با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ ، رقابت بین اصلاح طلب ها و اصولگرایان بسیار حساس شده است. عده ای با بزرگ نمایی ضعف های دولت به ویژه نتیجه نامطلوب "برجام" سعی بر تخریب آن دارند و عده ای با طرح عدم اتحاد اصولگرایان بر ناکارآمدی آنها اصرار می ورزند.
از سویی برخی کهنه کاران سیاسی ایران معتقدند طبق تجارب گذشته، دوره ی ریاست جمهوری به طور نرمال ۸ ساله است و رییس جمهوری نبوده که پس از روی کارآمدن در دور دوم رای لازم را نیاورده باشد. (این نظر قعطی نیست) از دیگر سو اما؛ برخی سعی بر آن دارند تا با تک دوره ای شدن دکتر روحانی پاسخی خاص به سیاست های اصلاح طلبان داده و بار دیگر اصولگرایان را به چرخه ی قدرت بازگردانند.
با نگاهی اجمالی به روندِ آمد و شد جریان های سیاسی کشورمان به ویژه "اصلاح طلبان" و "اصولگرایان" ، در می یابیم که هر یک از این جریان ها در برهه ای خاص دچار ضعف هایی بودند که منجر به سپردن قدرت به جریان رقیب گردید. ضعف هایی که شاید با کمی تامل و چاره اندیشی به اختلافات عمیق بین حزبی نمی انجامید زیرا در هر صورت تمامی احزاب، جریان ها و تشکل ها در مسیر نظام جمهوری اسلامی حرکت می کنند و در این مسیر، نه تنها اختلاف معنایی ندارد که باعث کُند شدن سرعت و ایجاد زمینه ای برای حضور معاندان نظام می گردد.
کلام آخر
کمتر از ۹۰ روز تا انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ زمان باقی است و مردم انتظار دارند کاندیدهای این انتخابات با هدف رفع مشکلات اقتصادی و تامین نیازهای اجتماعی وارد عرصه انتخابات بشود حال این که از کدام حزب و تشکل باشه شاید از نظر بسیاری از مردم، خیلی حائز اهمیت نباشد زیرا کارآیی و عمل گرایی در اولویت است.