خیلی وقت ها به واژه مردم که فکر می کنم، معناهای متفاوتی در ذهنم می آید، جمعی از آدم ها در سایزها و چهره های مختلف، باگروه های خونی متفاوت، از رنگ های زرد و سرخ گرفته تا سیاه پوست و .... مردم یعنی همه چهره هایی که زشتی و زیبایی ظاهری آنها وجه تمایزشان شده است . مردمی که معیار زشتی و زیبایی را برای هم خلق کردند، ولی همه مخلوقند. قد بلند و قد کوتاه، چاق و لاغر، بلوند یا مشکی، سالم یا معلول، سفید یا سیاه، زردپوست یا سرخپوست، تاس یا پرمو، از زبان ها و فرقه های مختلف، با ادیانی متفاوت ..... کم کم همین واژه مردم می شود، معیار همه داشته ها و نداشته هایمان، می شود معیار رضایت ما از خودمان، رو به روی آینه که می ایستیم تمام تصویر آینه پر می شود از خودی که مردم برایمان ساخته اند.
برای همه چیزشان قانون و چهارچوب گذاشته اند، همین مردمی که برای زشتی و زیبایی عدد تعیین کرده اند و با معیار و خط کشی ناجوانمردانه به هم، صفاتی از زیبایی یا زشتی می دهند. برای هم تعیین می کنند که زنی با قد بالای 170 با موهای بلوند و پوستی سفید و چشمان آبی زیباست. برای هم رقم می زنند که مردی تنومند با قد و بالای کشیده و موهایی پرپشت و بدنی ورزیده، جذاب است و می تواند ایده آل باشد.
گاهی حتی با معیارهایی از دید مردم مواجه می شویم که غیر عقلانی به نظر می آید، ولی رفته رفته در عمق وجودمان شکل می گیرد و باورمان می شود.
کم کم همین واژه مردم می شود، معیار همه داشته ها و نداشته هایمان، معیار رضایت ما از خودمان. رو به روی آینه که می ایستیم تمام تصویر آینه پر می شود از خودی که مردم برایمان ساخته اند.
واژه مردم یعنی قوانین عمومی پیش ساخته ای که گاهی عمومیت ندارد.
مردم شناسی هم که بخوانیم و سال ها در فرهنگ ها و ادیان و گروه های مختلف پرسه بزنیم، باز می رسیم به اینکه مردم می تواند چیزی بیشتر از واژه باشد، چیزی بیش از فرهنگ و اقتصاد و قوانین .
فکر می کنی، اولین بار چه کسی به خود اجازه داد که بگوید زنی با پوست تیره و چشمانی ریز و قدی کوتاه زشت است؟ چه کسی به خود اجازه داد بگوید، دستان آفتاب سوخته مردی زحمت کش که اضافه وزن دارد، قابل بوسیدن نیست؟ دامن تنگ و گشاد و بلند از کجا آمد؟ کت و شلوار مارک چی؟
از این چهارچوب های بی اساس مردم ساز که عبور کنیم، می رسیم به خودمان، به خودی، فارغ از قضاوت مردم، به خودی که می تواند بدون در نظر داشتن قوانین ظاهری، زیبا باشد . این خود زیبا بدون پوسته ای از رنگ و لعاب و قاب و قانون ..... به تنهایی هم زیباست .
واژه مردم، با همه ابعاد وسیع و پر از معنی اش می تواند تنها یادآور تفاوت های شیرین باشد. یادآور خلق انواعی از زیبایی ها، از مخلوقی که فرقی برای سفید و سیاه قائل نیست.
واژه مردم باید فارغ از قوانین من در آوردی از معیارهای زیبایی ، حجمی از لبخندهای متفاوت از آدم ها باشد.
کسی چه می داند شاید بتوان معیار زیبایی آدم ها را میزان خنده هایشان دانست و یا میزان همدلی و همراهی با دیگران!
کسی چه می داند شاید واژه مردم بدون در نظر گرفتن اعداد و رقمی نظیر سن و سال و قد و سایز ، زیباتر باشد. واژه مردم به جمع بودنش زیباست و تنوع عمیقش از انسان هایی مختلف ....