اختلاط زن و مرد در محیطهای کاری یا در معاشرتهای اجتماعی و قوم و خویشی و ... گاهی یک فرد متاهل را تحت تاثیر جاذبه های دیداری، شنیداری، یا رفتاری نامحرمی قرار می دهد و آتش محبتی در دلش روشن می کند که چه به لحاظ شرعی و چه به لحاظ اخلاقی مجاز و قابل توجیه نیست. این جاذبه ها طوری انسان را مجذوب و هیجان زده می کنند که قلب او را مملو از یک عشق حرام و آرزوهای نادرست می کنند. همین میل های نابجا و محبت های هوس آلود در بسیاری از خانواده ها عامل طلاق و جدائی لااقل عاطفی زن و شوهر ها شده است و گاه مادری را از خانواده و فرزندان خود جدا کرده تا وارد زندگی دیگری کند که برای او نیست و چه داستانها و ماجراهای اسف باری که در این راستاها پدید آمده است!
در هر صورت اگر چنین اتفاقی افتاد و مهری ممنوع وارد حریم پاک قلب انسان شد باید از پیشروی و تظاهرش جلوگیری کرد. همواره به یاد داشته باشیم این آیه کریمه که می فرماید:یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ : خداوند می داند خیانتی که چشم ها مرتکب می شوند و آنچه در اعماق قلبها مخفی شده است. (آیه 19- سوره غافر)
گاهی این عشقهای ممنوع چنان به فرد نزدیکند که دائم او را می آزارند. مثل علاقه ی بیش از حد به نامحرمی در بین اقوام درجه یک همسر یا کسی از نزدیکترین همکاران مان در محیط کار. طوری که ملاقات های مکرر و معاشرت های زود به زود دائما موجب تقویت و تشدید این محبت می شود.
بنابراین اگر مهر ممنوعی وارد قلب انسان شد باید هوشمندانه در همان مراحل اول سرکوب شود. نباید به زبان آورده یا در عمل وارد شود. نباید بگذاریم با ابراز و اظهار قوت پیدا کند. محبت در قلب انسان مانند چاهی است که هر چه بیشتر از آن آب کشیده می شود بیشتر به جوشش می افتد. بنابراین هرچه آن را مخفی کنیم و به آن بی توجه باشیم کمتر قدرت پیدا می کند.
اگر شرایط به گونه ای است که چاره ای از بودن در کنار هم نداریم می توانیم گفتگوهای غیر ضروری را سانسور بگیریم. نگذاریم طرف مقابل متوجه احساس مان شود. ایستادن در مقابل این میل و وسوسه، به خاطر خدا، برای حفظ حریم مقدس خانواده، جزء جهاد با نفس محسوب می شود.
اگر خدایی نکرده چنین محبت و میلی وارد قلب کسی شد نباید تحت تاثیر هیجان های خام آن تصمیم نادرستی بگیرد. این نوع احساسها و محبتهای شدید ناگهانی، در روزها و حتی ماه های اولیه یک سیر صعودی دارند. اگر انسان صبر کند و تسلیم آن احساس نشود و در جهت تقویت آن گامی برندارد کم کم آن التهاب و هیجان های اولیه رنگ می بازد و محبوب مورد نظر از آن جای بلندی که بی جهت پیدا کرده پایین خواهد آمد و نگاه فرد به او معقول تر و منطقی تر خواهد شد. و بعد از مدتی خود خواهد فهمید که محبوبش آنقدر هم که فکر می کرده دلربا و خارق العاده نبوده بلکه یکی بوده مثل همسرش و مثل محارمی که در کنارش دارد. اما متاسفانه بعضی از افراد این صبر و حوصله را ندارند و تحت تاثیر این هیجان ها، رفتارهایی از خود بروز می دهند که به ضرر زندگی خانوادگی و به ضرر دنیا و آخرتشان تمام می شود. وقتی چشم شان باز می شود و عقل شان به کار می افتد که دیگر خیلی دیر شده و خانواده ای باقی نمانده است یا خسران های بزرگ دیگری به بار آمده است.
وقتی قلب انسان به نامحرم میل پیدا می کند بهترین کار این است که رابطه مان را با محرم مان تقویت کنیم. باید محبت های حلالی که در قلبمان هست را آنقدر توسعه بدهیم و تقویت کنیم تا بتواند در بیرون کردن این مهر و هوس حرام کمک مان کند. در برخی اخبار هست که بزرگان دین اگر تحت تاثیر نامحرمی قرار می گرفتند سریع نزد همسرشان می رفتند. مهمترین نکته ای که در خصوص باید به آن توجه کرد این است که وقتی مهری ایجاد شد همان ابتدا باید هوشمندانه در مقابل آن ایستاد. اما اگر با کنجکاوی، بازیگوشی و غفلت جلوتر و جلوتر برویم کار به جایی می رسد که اختیار از دستمان خارج می شود به جای عقل مان، آن احساس حاکم می شود.
وقتی هوا متلاطم می شود قبل از آنکه کار به طوفان بکشد باید به فکر نجات بود. وگرنه از طوفان بلا سالم بیرون آمدن کار هر کسی نیست. اصلا اگر قلب و عقل انسان سالم باشد از همان ابتدا راه کج را نمی رود. بعضی ها این رابطه ها را مثل معتادان تفریحی، تجربه می کنند. اول خطر آن را جدی نمی گیرند. وقتی متوجه خطرات و بلاهای قضیه می شوند که دیگر تا خرخره در لجنش فرو رفته اند. اگر قرار است پاک باشیم و خانواده ای پاک داشته باشیم باید هوشمندانه پاسدار قلب مان باشیم باید نگاه ها را سانسور بگیریم. نگاه و ارتباط های دیداری مثل تیری در قلب ما فرو می رود. اگر دل آزاد می خواهید چشمتان را در بند کنید. انسانی که دل آزاد دارد طعم زندگی حلالش را بهتر درک خواهد کرد.