آغوشش را باز می کرد، برای قطره های لطیف باران؛ زمین را می گویم، همان که آدم های بسیاری بر روی خود دیده بود.
- زمین! ای هدیه ی عزیز خدا! برایمان تعریف کن از آنچه دیده ای!
باران می بارید و زمین عزیز یاد خاطراتی می افتاد که نشان از غصه های او از مردم بی وفا داشت؛ آهی کشید و گفت:
- من خودم دیدم روزهایی را که منتظران پیامبرِ مهربانی ها برای آمدنش لحظه شماری می کردند؛ روزهایی که به دشمنانشان وعید آمدن او را می دادند و می گفتند: "خیلی زود می آید آن روزی که ما از دست شما نامردان، راحت می شویم. منجی ما، عادل است، حق ما را از شما می- گیرد." اما خیلی زود وقتی آخرین پیامبر خدا آمد، دشمن او شدند. سرش را به نشانه ی تأثّر پایین انداخته و ادامه داد:
- من این حرف ها را خوب به یاد دارم، منتظران پیامبر خاتم، او را از پسران خود بیشتر می شناختند. یادم هست منتظران موسی (علیه السّلام) وقتی 30 روز گذشت و نیامد، دل به گوساله ی سامری دادند و یادشان رفت پیامبری داشتند! دلم برایشان می سوخت. می دیدم دل هایشان مثل سنگِ سخت، دانه های باران را خُرد می کند و از خود دور.
زمین عزیز سرش را بالا آورد و با مهربانی گفت:
- آدم آخرالزمانی! یادت باشد، اگر دلت به یاد خدا و قرآن آبیاری شود هیچوقت مثل آن سنگ سخت بی رحم نمی شوی. می خواهم به تو مژده دهم؛ حالا که زمان آمدن امامت طولانی شده، اگر دلت سخت نشود و مثل من، دانه های باران را در آغوش بگیری، یعنی بر دین پیامبر خدا، ثابت قدم باشی، روز قیامت با حضرت علی (علیه السّلام) خواهی بود، همان که دوست داشتی یک روز نه، یک ساعت نه، یک لحظه، کنارش بنشینی و از او نور بگیری!
«أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ أَن تخَشَعَ قُلُوبهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الحَقّ وَ لَا یَکُونُواْ کاَلَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیهْمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبهُمْ وَ کَثِیرٌ مِّنهْمْ فَاسِقُونَ»
«آیا وقت آن نرسیده است، قلب های آنان که ایمان آورده اند به ذکر خدا و آن حقیقتی که خدا نازل کرده، خاشع شود و مثل اهل کتاب نباشند، همان ها که زمان (انتظار) بر آنان طول کشید و دل هایشان سخت شد و بیشترشان فاسق شدند!» امام صادق علیه السّلام فرمودند: این آیه در مورد زمان غیبت نازل شده است و «أمد» یعنی زمان غیبت.
پینوشت:
1- قبل از بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، کفار عرب، یهود را آزار می کردند و آنان مدام آرزوى رسیدن بعثت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) را داشتند؛ به حدّى که در میان همه ی کفار عرب نیز، معروف شده بودند آنان می گفتند: اگر پیغمبر ما که تورات از آمدنش خبر داده مبعوث شود، و طبق گفته ی تورات، به مدینه مهاجرت کند، ما را از این ذلّت و از شرّ شما اعراب نجات می دهد. این را قبل از هجرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همواره آرزو می کردهاند؛ اما وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد، آن ها که او را می شناختند، به او کافر شدند.
2- در تفسیر عیاشى، ذیل آیه «وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِینَ لَیْلَةً...» (البقرة،51)، از امام باقر (علیه السّلام) روایت آورده که فرمود: در علم و تقدیر خدا گذشته بود که موسى سى روز در میقات باشد، ولی از طرف خدا «بداء» رخ داد، و ده روز بر آن اضافه کرد و در نتیجه میقات اولى و دومى چهل روزِ تمام شد.
3- وقتی قطره ی باران به سنگ بر می خورد کمانه می کند و ذره ذره می شود ؛این حالت را «قساوت» گویند.
4- وقتی باران بر زمین خاکی می بارد، زمین با آغوش باز قطره ی باران را می پذیرد؛ این حالت را «خشوع» گویند؛ در این آیه شریفه همین واژه به کار رفته است.
5- امام علی(علیه السّلام) فرمود: ألا فَمَن ثَبَتَ مِنهُم عَلی دینِهِ (وَ) لَم یَقس ُ قَلبُهُ لِطولِ أمِدِ غَیبَهِ إمامهِ فَهُوَ مَعی فی درَجتی یَومَ القیامه؛ کمال الدین، ج1، باب26، ح14، ص336؛ بحارالأنوار، ج51، ص109.
6- الحدید، 16.
7- الغیبة النعمانی، ص31، مقدمه ی مولف.