ما معتقدیم که خود آگاهی فرع بر خدا آگاهی است. توجه به این خود آگاهی خدا آگاهانه چه تأثیری در زندگی همسران دارد؟ سر سفره شام نشسته اید. غذا به شدت کم نمک است. واکنش اول: در نمکدان را باز می کنید و نمکهای آن را روی بشقاب غذایتان خالی می کنید. با اینکه می دانید با این مقدار نمک، غذایتان شور می شود اما به خاطر اینکه حرص همسرتان را دربیاورید این کار را انجام می دهید. بعد هم نمکدان خالی را به سمتی شوت می کنید. به کمک آب مقداری از غذا را می خورید اما دیری نمی پاید که طاقتتان طاق می شود و ورم معده لبتان را به شکایت باز می کند. همسرتان پاسخی به شکایت شما می دهد، شما هم پاسخی می دهید. او چیزی می گوید شما هم چیزی و این روند آنقدر ادامه پیدا می کند که پای مسائل و اختلافات گذشته هم به دعوا باز می شود. خلاصه آنقدر پیش می روید که قضیه بیخ پیدا می کند.
واکنش دوم: از طعم غذا به شدت عصبانی هستید اما خودتان را سر سفره تنها نمی بینید. خدا هم کنار شما سر سفره حاضر است و برایتان از صبر و رفتار زیبنده با همسر سخن می گوید. احساس حضور ذات مقدسش به شما سعه صدر می دهد و به اعماق درون می کشاندتان. نفس عمیقی می کشید. با خود فکر می کنید آیا کم نمکی غذا تمام چیزی است که داشت شما را اینهمه عصبانی می کرد؟ در همین حین یادتان می آید که هنوز از دست صاحب کارتان که پریروز جلوی مشتریها با لحن تندی با شما حرف زد عصبانی هستید. عمیق تر می شوید. احساس می کنید همسرتان در حالیکه می دانسته طعم غذا چقدر برای شما مهم است با کم نمک گرفتن غذا خواسته به شما دهن کجی و شما را تحقیر کند، همان کاری که صاحب کارتان با شما کرد.
بیشتر که فکر می کنید متوجه می شوید که چقدر همیشه از اینکه دیگران تحقیرتان کنند می ترسیده اید و چقدر این قبیل مسائل را برای خودتان بزرگ می کرده اید. دست آخر هم متوجه می شوید که علت اصلی عصبانیتتان واکنشی محافظت جویانه از همین مقدار عزت نفس باقیمانده بوده است نه نمک غذا. با این نتیجه گیری آرام می شوید و بی هیچ عکس العمل افراطی به مقدار لازم به غذایتان نمک اضافه می کنید. یک دقیقه نمی شود که همسرتان خودش به خاطر کم نمک شدن غذا پا پیش می گذارد و به نوعی ازتان عذرخواهی می کند. شما هم لبخندی تشکر آمیز به خداوند می زنید و با محبت نمکدان را به همسرتان می دهید.
و... و به همین سادگی احساس خوشبختی به شما دست می دهد. من اسم این حالتها را گذاشته ام خرده خوشبختیهای زن و شوهری، چرا که چیزی هم که می توانست باعث احساس کلافگی و ناکامی یک زن و شوهر شود خرده مسئله ای بود به کوچکی دانه های نمک یک وعده غذا. خرده خوشبختیها بخش بسیار مهمی از زندگی زناشویی هستند که اگر کم باشند جریان هوای سردی را بین همسران جاری و ساری می سازند و به تدریج آنها را از همدیگر دور می کنند. برای خرده خرده خوشبخت شدن در زندگی مشترک راههای زیادی وجود دارد یکی از آنها تقویت مهارت خود آگاهی خدا آگاهانه است مانند آن چه که در واکنش دوم شوهر مثالی ما مطرح شد. در این روایت، شوهر بعد از احساس حضور خداوند در جوار خود (خدا آگاهی) به مجالی دست یافت برای ژرف اندیشی در خود، عقاید، احساسات، افکار و رفتارش (یعنی به مجالی برای خود آگاهی دست یافت) و با تغییر فاحشی که در تفکر و به تبع آن احساس و رفتارش به وجود آورد حس خوب خوشبختی و آرامش را به خود و همسرش هدیه کرد.
خدا آگاهی همچنین فرصتی فراهم می کند تا زن و شوهر به صفات خدایی خود که ما معتقدیم در وجود همه انسانها به ودیعه گذاشته شده (مانند صبر، ستاریّت و توبه پذیری) توجه بیشتری نشان داده و ضمن کسب شناخت بیشتر از قوت و ضعف این صفات در خودش از آنها برای گذر از پیچ و خمهای ارتباطی شان بهره ببرند.
با این حساب می توان گفت خدا آگاهی تماماً فرصت است برای انسان، فرصتی برای کسب آرامش، امنیت، خلوت با پیامبر درونی خود (عقل) و خود آگاهی. تحقیقات نشان داده اند کسانی که خدا آگاهترند خود آگاهتر نیز هستند یعنی به افکار، احساسات و رفتارهای کلامی و غیرکلامی شان اشراف بیشتری دارند. به خاطر همین خودشناسی و تسلط بر نفس برای همسرشان جذابترند، همسرشان تفاهم بیشتری با آنها نشان می دهد، نگرش مثبت تری نسبت به همسرشان دارند و حاضرند برای پیشرفت زندگی مشترکشان سرمایه گذاریهای روانی و عاطفی بیشتری انجام دهند.
خلاصه کلام اینکه خدا آگاهی منجر به خود آگاهی می شود و خود آگاهی خوشبختیهای کوچک زناشویی را افزایش می دهد و از آنجا که احساس خوشبختی در زندگی حاصل جمع همین خوشبختیهای کوچک است می توان گفت خود آگاهی خدا آگاهانه از شما زن و شوهرهای خوشبخت تری می سازد. واقعاً برای تقویت خود آگاهی خدا آگاهانه چه فرصتی بهتر و مغتنم تر از ماه مبارک رمضان؟