احزاب اصلاح طلب و تحرکات جناحی این قشر هر روز بیش از قبل است با چه نگاهی باید به این تحرکات نگریست و چه باید و نباید هایی در این رابطه وجود دارد؟ اصلاح طلبان بیش از هر زمان دیگری در چند سال اخیر امید به تاثیر گذاری و به دست گیری جایگاه قدرت را دارند این موضوع را به طور محسوس از موضع گیری ها و تحرکات یک سال و نیم اخیرشان می شود متوجه شد. حسن روحانی هر چند با شعار اعتدال آمد اما حامیان اصلی او اصلاح طلبان بودند. اصلاح طلبانی که با کناره گیری گزینه اصلی خود یعنی محمدرضا عارف در کسب اکثریت آرا توسط روحانی، نقش به سزایی داشتند. برخی از اصلاح طلبان با این کار سهم بیشتری را از دولت برای جناح خود می خواستند با این حال از مجموع برآیند کل دولت اعم از وزرا و استانداران و سایر مدیران می توان اکثریت این جناح را در این دولت مشاهده نمود به عنوان مثال در لیستی که برای اولین بار روحانی برای معرفی وزرای خود به دولت داد، ۴۷% از لیست روحانی را کارگزارانی ها، ۳۲% را اصلاح طلبان و ۲۱% را اصوگرایان(جبهه متحدی) به خود اختصاص دادند. با رای آوردن روحانی و با توجه به اینکه اصلاح طلبان 8 سال از قدرت کنار گذاشته شده بودند، انتظار میرفت در این دوره پر تحرک تر ظاهر شوند موردی که شاهد آن هستیم. از نشانه های این تحرک، رشد احزاب اصلاح طلب در این مدت و فعالیت های انتخاباتی آنان است.
اصلاح طلبان در گذشته به طور جدی و رسمی فعالیت های خود را بعد از دولت ششم و هفتم شروع کردند و از آن زمان به طور خاص و چشمگیر احزاب خود را روانه بازار سیاست کردند، در واقع گروه هایی با تابلو رسمی اصلاح طلبی مشغول زیست سیاسی در کشور شدند. از آن زمان احزاب متفاوتی از اصلاح طلبان در دوران های مختلف ایجاد و یا حتی منحل شدند اما اکنون که دولت همسویی با آنها تشکیل شده بارقه های امید و تحرکات بیشتر در همین حدود دو سال از دولت روحانی میان این جناح دیده می شود که می توان به تشکیل دو حزب ندای ایرانیان و اتحاد ملت ایران اشاره داشت. حزب ندای ایرانیان توسط صادق خرازی در آذرماه سال گذشته اعلام موجودیت کرد. این حزب آرمان های اصلی خود را "نیل به آرمانهای اصلی حزب که همانا تحقق عدالت، آزادی و مردمسالاری در کشور عزیزمان" معرفی می کند. اما حزب دیگر که با حواشی بیشتری روبرو بوده حزب اتحاد ملت ایران می باشد این حزب در فرودین ماه 94 مجوز گرفت و بزرگ ترین حاشیه ای که با خود داشته است نیز ماجرای عضویت تعدادی از افراد حزب منحله مشارکت بود که نهایتا قبل از کسب مجوز این افراد مجبور به ترک آن شدند.
هر چند بهانه انتخابات ممکن است ما را با جبهه یا احزاب دیگری روبرو کند اما آنچه که بیش از این مقطع زمانی در اینده ی نزدیک شاهد آن خواهیم بود رشد و تحرکات بیشتر اصلاح طلبان در دوسال و نیم باقی مانده از دولت یازدهم می باشد اصلاح طلبان قطعا به دنبال این هستند که چه در مجلس و چه در دولت آینده جای پای خود و ماندن بر اریکه قدرت را محکمتر کنند.
موردی که افراد این جناح در موضع گیری های خود نتوانستند آن را پنهان کنند. برخی از آنها حتی در موضع گیری های افراطی دولت روحانی را رحم اجاره ای توصیف کرده اند یا یکی از نمایندگان مجلس ششم گفته است:" اگر روحانی وضع موجود را ادامه دهد وی را طلاق سیاسی می دهند" حتی برخی از روزنامه های اصلاح طلب نیز بر این مفهوم که روحانی یک اصلاح طلب کامل و مورد انتظار نیست و از همین رو نباید اشتباهات وی به پای این جریان نوشته شود بارها تاکید داشته اند. همین مفهوم را غلامحسین کرباسچی به این صورت بیان داشته است: "در صورتی که روحانی به خاطر عملکردش شکست بخورد، شکست روحانی صددرصد به حساب شکست اصلاحطلبان هم گذاشته خواهد شد در حالی که روحانی صددرصد اصلاحطلب نیست و نباید در این مورد تعارف سیاسی کنیم"
رشد احزاب اصلاح طلب و تحرکات سیاسی آنها نه دارای ایراد و امری منفی بلکه می تواند به تحقق بیشتر نظام مردم سالاری و مشارکت های سیاسی مردم کمک نماید، در واقع رشد صحیح احزاب می تواند در توسعه سیاسی نقش ایفا کند و نباید بدین موضوع جناحی نگریست مقام معظم رهبری دراینباره می فرمایند:" بنده دعوای اصلاح طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیم بندی را غلط می دانم. نقطه ی مقابل اصولگرا، اصلاح طلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاح طلب، اصولگرا نیست. نقطه ی مقابل اصولگرا، آدم بی اصول و لاابالی است؛ آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست؛ آدم هرهری مذهب است. یک روز منافع او یا فضای عمومی ایجاب می کند که بشدت ضد سرمایه گذاری و سرمایه داری حرکت کند، یک روز هم منافع اش یا فضا ایجاب می کند که طرفدار سرسخت سرمایه داری شود؛ حتّی به شکل وابسته و نابابش! نقطه ی مقابل اصلاح طلبی، افساد است. بنده معتقد به اصولگرای اصلاح طلبم؛ اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته، با اصلاح روش ها به صورت روزبه روز و نوبه نو.
اما موضوعی که این میان فارغ از رشد احزاب و تحرکات انتخاباتی اصلاح طلبان مطرح است و این قشر در درون نگری باید بدان توجه کنند این است که گردش قدرت باید پلی برای خدمت بیشتر به مردم، ارتقا و بازده بهتر نظام سیاسی و افزایش مشارکت مردمی باشد اما از برخی مواضع چون موضوع رحم اجاره ای و بحث عبور از دولت روحانی نشانه هایی از کج کارکردی و انحراف متبادر می شود. باید دانست اگر این رشد و تحرکات در جهت انسجام و همگرایی نباشدمی تواند نتیجه عکس دهد. سعی در عمل به قانون، چهارچوب های رفتار حزبی و رعایت اخلاق سیاسی وظیفه هر حزب با هر گرایشی است که زیست سیاسی دارد و باعث خواهد شد آن حزب موثر و ماندگار بماند.
این احزاب نباید دچار اشتباه احزاب هم گروه خود چون مشارکت و مجاهدین انقلاب شوند و سرنوشت و عملکرد این دو حزب درسی برای آنهاست تا محملی برای سوء استفاده ی افراد و جریان های ضد نظام نشوند بلکه با روش و منش صحیح بتوانند به بلوغ احزاب سیاسی به ویژه احزاب اصلاح طلب کمک نمایند.
در نهایت رشد احزاب اصلاح طلب و اصولگرا به ویژه در دوران بهار سیاسی شان باید با توجه به این کلام حضرت امیر باشد که دنیا دو روز است:" روزی با تو و روز دیگر علیه تو روزی که با توست مغرور مشو و روزی که علیه توست ناامید مگردزیرا هر دو پایان پذیرند" احزاب اصلاح طلب باید با مد نظر قرار دادن اهداف والای نظام موقعیت را برای خدمت به مردم فراهم ببینند و در آن جهت بکوشند و مست غرور قدرت امروز خویش نشوند