وب نوشت

وب نوشت

در لسان روایات هر جا سخن از آمدن منجی موعود به میان آمده بر عدالت و دادگری او بیش از ابعاد دیگر قیام تصریح شده است. عبارت «یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا» بسیار شنیده شده و تقریبا تبدیل به یک عبارت خاص حضرت مهدی علیه السلام گردیده است. روایاتی از قبیل: القائم باالحق مهدی امتی الذی یملا الارض ... منا مهدی هذه الامة الذی یملا الارض... پیامبر رحمت در روایات فوق وعده عدالت گستری حضرت را در مقیاس کل زمین مطرح و یادآوری فرموده اند. معمول قضیه چنین است که هرگاه سخن از عدالت به میان می آید ذهن ها متوجه امور کلان اجتماعی و سیاسی و فرهنگی می شود و از امور جزئی غافل می شود. دامنه و گستره عدالت به حدی وسیع است که کوچکترین و دور از ذهن ترین مسائل را نیز دربرخواهد گرفت. در روایتی از امام صادق علیه السلام این گونه از عدالت آن حضرت یاد می شود که: اولین عدالتی که حضرت ظاهر می سازد این است که منادی آن حضرت ندا می دهد افرادی که حج مستحبی انجام می دهند حجرالاسود و محل طواف خانه خدا را در اختیار کسانی که حج بر آنها واجب است قرار دهند. و یا در جای دیگر می فرمایند: حتما و قطعا عدالت آن حضرت در میان خانه های آنان وارد می شود. همان گونه که سرما و گرما وارد می شود.
کسی که ساکن خانه است حتما سرما و گرمای وارد شده به خانه را حس خواهد کرد. چه کودک باشد، چه جوان، چه میانسال. چه زن باشد، چه مرد. عدالتی که آن حضرت در جامعه می گستراند در عمق جان انسان ها می نشیند و آن را با تمام وجود درک می کنند.

جایگاه عدالت در ثقلین

قرآن کریم هدف از بعثت تمامی انبیاء را اقامه قسط و عدل در جامعه می داند: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ».
امام صادق علیه السلام می فرمایند: عدالت از شکر شیرین تر و از کره نرمتر و از مُشک خوشبوتر است. و همچنین: عدالت از آبی که به تشنه رسد شیرین تر است.
سلام بن مستنیر از حضرت باقر علیه السّلام در باره آیه «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» نقل می کند که فرمود: منظور از مردن زمین کفر، اهل آن است، کافر مرده است. خداوند او را به وسیله قائم -عجل اللَّه فرجه- زنده مى‏ کند در روى زمین عدالت‏ مى ‏کند زمین زنده مى‏ شود و اهل زمین نیز پس از کفر زنده می شوند. اهمیت عدالت تا بدان حد است که نبود آن همطراز نبودن ایمان در مردم است. به نظر می رسد آنچه بیش از همه در مسائل فقهی، اخلاقی و کلامی بدان پرداخته شده مساله عدالت است که این نشان دهنده اهمیت و زیربنا بودن این مقوله در متون دینی است.

حقیقتِ عدالت

از امام علی علیه السلام سوال شد عدل یا بخشش کدام بهتر است؟ حضرت فرمودند: عدل، عدالت هر چیزی را در جای خود می نهد، در حالی که بخشش آن را از جای خود خارج می سازد.
آنچه موجب می شود قطعات و اجزاء دین که همچون تکه های پازل هستند در جای خود قرار گیرند همان رفتار به عدالت و میانه روی است. به عنوان نمونه هرگاه سرمایه خدادی در جایگاه حقیقی خود مصرف شود دیگر نه نیازمندی خواهد بود که محتاج نان شب باشد نه افراد توانگری که به اصطلاح پول پارو نمایند. همه به یک نسبت از موهبت های الهی برخوردارند. عدالتی که هر کس را توان تحمل آن نخواهد بود مگر آنان که خود را به این فضیلت آراسته باشند. علامه طبابایی در معنای عدالت می فرمایند: عدالت در لغت به معنای اعتدال و میانه روی بین دو طرف افراط و تفریط است.
عدالت یعنی در مسیر حق و مستقیم قدم برداشتن نه آنچه امروز به اشتباه بین عامه مردم رواج یافته که به دلیل نشناختن حق طرفداران آن را متهم به افراط می نمایند. بین حق و باطل، راه رفتن اعتدال و میانه روی نیست. بلکه انطباق با حق و اصول اسلام عین عدالت است. و آنچه در عصر ظهور اتفاق می افتد همین پیاده شدن اصول محکم و خدشه ناپذیر دین است. البته آنچه از سیاق آیه 25 سوره مبارکه حدید به دست می آید این است که هدف ارسال رسل و انزال کتب این است که مردم به عدالت خو بگیرند و آن را پیشه خود سازند نه اینکه  تنها از طرف قوه حاکمه عدالت به اجبار در بین مردم اجرا شود که در این صورت جامعه ایده آل شکل نخواهد گرفت.

عدالت، تراز یک فرد انقلابی مهدوی

اگر قرار است جامعه مهدوی، جامعه ای با مشخصه اعتدال و عدالت محوری باشد افرادی که خود را منتظران ظهور می دانند از این منظر باید در قله باشند یا در حال حرکت به سمت قله. در یک تقسیم بندی عدالت به دو نوع فردی و اجتماعی تقسیم شده که منظور از عدالت فردی تنظیم چهار قوه عاقله، عامله، شهویه، غضبیه و جلوگیری از افراط و تفریط آنهاست که در این صورت کشور وجود انسان دارای توازن و اعتدال خواهد بود و منظور از عدالت اجتماعی میانه روی و هماهنگی در بخش های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، قضایی می باشد که در این صورت دارای نظامی متعادل خواهیم بود.

فرد تراز انقلاب مهدوی ابتدا در بعد فردی میانه روی را پیشه خود می سازد. او لذت محور نیست تا گرایش به خواسته های نفس او را از مسیر خارج سازد. در زندگی وی این واجبات و تکالیف دینی که از منیعی الهی نشات گرفته است، جهت حرکت را مشخص می کند و از افراط و تفریط جلوگیری می نماید.
در بُعد دیگر، هرگاه چنین فردی وارد اجتماع شود در مناسبات و معاملات خود با سایرین بر اصول مسلم عقلی و دینی پافشاری کرده و ذره ای از آنها کوتاه نمی آید. در محیط خانواده و کار، مبارزه و مجاهده -که امروز کارزار، جنگ نرم است- به هنگام و اندازه است که همین رمز موفقیت اوست. چیزی که در شهدای هشت سال دفاع مقدس به صورت برجسته به چشم می خورد و ممیزه آنها از سایرین است.

 

پی نوشت:

1. کمال الدین 486
2. همان ص497 ح10
3. بحار ج52ص374
4. غیبت نعمانی ص297
5. حدید 25
6. اصول کافی ترجمه کمره ای ج4 ص437
7. همان ص439
8. بخش امامت بحار،ج2 ص276
9. نهج البلاغه ترجمه دشتی ص735
10. تفسیر المیزان ج6ص205

محمد رضا باب الخانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی