یمن به لقمه ای غیر قابل هضم برای عربستان تبدیل شده است؛ متجاوزان وهابی در حملات به اصطلاح طوفان قاطعیت، نه تنها توفیقی کسب نکرده اند، بلکه حتی همراهان خود را از دست داده اند، اما این تازه آغاز ماجراست و آینده غیر قابل پیش بینی در انتظار عربستان و منطقه است. حدود یک ماه است که حملات گسترده عربستان به یمن با همراهی برخی کشورهای عربی آغاز شده و جز تحمیل بار تلفات انسانی، آوارگان و از بین رفتن زیرساخت های یمن، ثمری نداشته است. عربستان به بهانه حمایت از دولت به ظاهر قانونی عبدربه منصور هادی، این حملات را آغاز کرد، اما نیت اصلی عربستان جز نابودی حوثی ها و از دست رفتن مناطق تحت اختیار آن ها نبود؛ هدفی که تاکنون محقق نشده و عملا عربستان در شرایطی دشوار گیر افتاده است که نه توان حمله زمینی به یمن را دارد و نه توان افزایش حملات هوایی.بی شک حمله زمینی توسط نیروهای عربستان ثمری جز خواری نخواهد داشت. ارتشی که سال های مدید به ولنگاری و تن پروری پرداخته، توان حضور زمینی در یمن ندارد و راهی جز همراهی مصر و پاکستان برایش متصور نیست؛ امری که در شرایط فعلی تحقق پذیر نخواهد بود.مصر با بحران های داخلی مواجه است و پاکستان نیز ممنوعیت مشارکت در حمله نظامی را از سوی پارلمان کشورش ندارد. این شرایط سبب خواهد شد که عربستان نتواند به صورت زمینی وارد یمن شود. دقیقاً همین ناتوانی سبب شد که عربستان به بهانه های واهی، آتش بس اعلامی را شکسته و مجددا حملات خود را آغاز کند. شاید عربستان به دنبال تحریک ایران نیز بود تا با ادامه روند غیر انسانی، ایران را وادار به ورود به نبرد نابرابر یمن کند. البته ایران بارها نسبت به موضوع هشدار داده بود و ادامه آن را به صلاح نمی دانست. اما قطعاً وارد این نبرد حماقت بار نمی شد. هم اکنون نیز ایران چنین مسیری را طی می کند و تنها راه حل بحران را گفتگوهای داخلی در یمن می داند. امری که عربستان به صورت یک طرفه آن را قبول دارد. امروز عربستان مهره اصلی بازی خود یعنی منصور هادی را در یمن از دست داده و توان ارائه آن به عنوان یک گزینه را به مردم این کشور ندارد. از سوی دیگر عبداهلو صالح نیز که به عنوان متحد سابق عربستان محسوب می ش، دیگر جایی در بازی عربستان ندارد. متحدان منطقه ای عربستان نیز آرام، آرام پا پس می کشند تا نامشان در برادر کشی تاریخی ثبت نشود. عمان اما وارد گود شده و طرحی برای حل و فصل موضوع ارائه داده است، طرحی که به احتمال زیاد مورد موافقت انصارالهر و عربستان قرار خواهد گرفت.
آنچه که موجب جسارت عربستان در حمله به یمن شده است، بیش از آنکه اتکا به نیروهای ائتلاف عربی باشد، تکیه بر حمایت های حماقت بار غرب از این موضوع است. غرب توان مشاهده ظهور عاملی جدید در محور مقاومت منطقه را ندارد و از این رو برای حفظ امنیت اسرائیل به هر اقدامی دست می زند. جالب تر آنکه حملات عربستان با دستور پادشاه این کشور به عنوان خادم حرمین شریفین، مورد حمایت و تشویق اسرائیل واقع می شود. جای تأسف آنکه در طول سالهای گذشته تمامی حملات اسرائیل به لبنان و غزه نیز با حمایت عربستان مواجه شده است. بدون شک تداوم این رفتار عربستان موجب از دست رفتن جایگاه این کشور در جهان اسلام شده و این کشور بیش از گذشته منفور خواهد شد.
از منظر داخلی نیز عربستان با این حملات، شرایط دشواری برای خود پدید می آورد و زمینه ساز بحران های جدی برای خود خواهد شد. شورش در بخشهای مختلف عربستان اولین نتیجه این اقدامات خواهد بود که در کنار آن باید حضور تروریست های تربیت یافته عربستان در این کشور را نیز از نظر دور نداشت. داعش در جدیدترین اقدام خود عربستان را مورد حمله قرار داده تا نشان دهد که بر فتح مکه استوار است؛ عربستان گمان می کند با تربیت نیروهای تروریستی و اعزام به کشورهای مختلف، خود را از این معضل دور می کند در حالیکه که باید منتظر برداشت محصول تخمی باشد که در منطقه افکنده است. مجموع شرایط موجود نوید آینده ای نیکوبه عربستان را نمی دهد و حتی اگر از این شرایط خلاصی یابد که امری بعید است، از تروریست های دست پرورده اش خلاصی نخواهد یافت.