وب نوشت

وب نوشت

برای این شغل که به نوعی مدیریت اجرایی است نیاز داریم به یک نیروی تمام وقت که مدارک عالی در پزشکی و آشپزی و اقتصاد داشته باشد با مزایای باور نکردنی... این روزها کلیپ ها و نوشته های زیادی در دنیای مجازی و شبکه های کامپیوتری دست به دست می چرخند و افراد زیادی آن ها را می بینند و می خوانند اما برخی از آنها واقعا خوب است که دیده شود ، خوب است که در موردشان فکر شود و اگر دنیای مجازی وشبکه های اجتماعی  جای واقعیت را در زندگی مان تنگ کرده است لااقل چیزهایی را ببینیم که می تواند واقعیت های زندگی  را برای مان زیباتر کند. چند روز قبل یک کلیپ به دست من رسید .بالای آن نوشته شده بود که دوربین مخفی در باره ی یک شغل عجیب! موضوع این بود که افراد در یک مصاحبه شغلی اینترنتی شرکت می کردند و فردی برای شان مشخصات این شغل را شرح می داد.

مشخصات این گونه بود:
این یک شغل نیست و احتمالا از مهم ترین شغل هاست.
عنوانش به نوعی مدیر اجرایی است اما شما خیلی بیشتر از یک مدیر اجرایی هستید.
این کار نیاز به مسئولیت پذیری بالای شما دارد.
اولین پیش نیاز این کار تحرک و پویایی است.
یکی از شرایط این کار این است که باید اغلب اوقات ایستاده باشید.
مدام خم و راست شوید و کارهای طاقت فرسا انجام دهید.
تمام این کارها را برای 165 ساعت در هفته و حتی بیشتر انجام دهید.
زمان استراحت ندارید. ناهارتان را وقتی میخورید که بقیه خورده باشند.
باید قدرت مذاکره ی عالی و مهارت ارتباط با افراد مختلف را داشته باشید.
مدارک عالی در پزشکی ، مدیریت مالی و آشپزی لازم است.
افراد و شرکت هایی که با آنها در ارتباط هستید نیاز به توجه دایم شما دارند.
گاهی باید تمام شب را کنار آنها بگذرانید.
توانایی کار دقیق در محیط نامنظم راداشته باشید.
هیچ مرخصی و عیدی برای تان وجود ندارد.حتی در تعطیلات فشار کاری شما بیشتر می شود.
حقوق و مزایایی نداردو یک کار خیر خواهانه است.
در عوض روابط معنا دارعاطفی با آدم ها و شرکت هایی که با آنها در ارتباط  هستید خواهید داشت که همه ی این تلاش های تان را جبران می کنید.

جواب افرادی که با وب کم در این مصاحبه شرکت می کردند از این قراربود:
دیوانگیست انجام چنین شغلی
خیلی بی رحمی است
ستم است و غیر انسانی
هیچ کس را نمی توانید پیدا کنید با این شرایط کار کند.
بعد از این فرد مصاحبه کنند به آنها می گفت که همین الان یک نفر دارد این کار را انجام می دهد. و بعد از کمی مکث می گفت: مادر شما و میلیاردها مادر دیگر....
ابتدا افرادی که با آنها مصاحبه می شد ، خیلی متعجب نگاه می کردند ، می خندیدند و عکس العمل خاصی نداشتند اما بعد انگار تک تک این گزینه ها در ذهنشان مرور می شد. کار بیست و چهار ساعته! بدون تعطیلات ، بدون حقوق و مزایا  و فقط به خاطر علاقه و یک کار عام المنفعه .
بعد عکس العمل ها تغییر می کرد ، همان ها که خیلی جدی و با کمی خشونت می گفتند : این کار دیوانگی است! حال با چشمانی اشک آلود می گفتند: مادر من بهترین مادر است ، او همیشه کنار من بوده واقعا درست است همه ی ساعت ها بدون هیچ دستمزدی! مادرها بهترین اند.
دیدن این کلیپ و افرادی که وقتی یاد مادرشان می افتادند برای شان تمام شرایط سخت یک شغل در عوض محبت و عشق به فرزند عادی نشان داده می شد چون مادران خود  را دیده بودند ، حس خوبی در من ایجاد کرد. حسی که امیدوارم درشما از خواندن این مطلب ایجاد شده باشد.
وقتی خودمان بزرگ می شویم و صاحب فرزند ، وقتی از روزهای امن خانه ی پدری فاصله می گیریم و مادرمان می شود یک تماس روزانه و حال و احوال خیلی کوتاه ، گاهی در روزهایی مثل امروز ، کلمات کم ِمی آورند و فقط اشکی که در چشمانم جمع می شود می تواند بگوید چقدر قدردان حضور او هستیم .کسی که یک عمر بی وقفه ، بی استراحت و بدون هیچ چشم داشتی کنارمان بوده و شاید ما خیلی دیر متوجه می شویم چقدر آنها در زندگی مان حضور داشتند و بودن شان یعنی همه ی لحظات شاد کودکی ، همه ی دل قرصی ها در روزهای پر التهاب بلوغ و همه ی موفقیت ها در روزگار جوانی!
اگر هستند دستشان را ببوسیم و اگر نیستند به یادشان باشیم .مدیران عاطفی خانه ی دل مان را فراموش نکنیم.

محمد رضا باب الخانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی