عربستان با حمله ای مغرضانه و سرشار از کینه و تنفر نسبت به انصارالله و شیعیان حوثی یمن، دست به کشتاری بیرحمانه زده که قطعا تاریخ از آن به جنایت دیگر وهابیت و آل سعود علیه شیعیان، یاد خواهد کرد. چند روزی است یمن در آتش قهر عربستان و کشورهای مرتجع عرب می سوزد. صدها نفر در یمن کشته و زخمی شده اند تا هوس و شهوت قدرت وهابیت و آل سعود در منطقه فرونشیند. عربستان با چراغ سبز آمریکا به حمله ای دست زده که بی شک هدف آن نه حمایت از دولت به اصطلاح قانونی عبد ربه منصور هادی، بلکه مقابله با گسترش نفوذ شیعیان و قدرت گرفتن انصارالله در فقیرترین کشور عرب منطقه است. برخی کارشناسان بر این اعتقادند که هدف عربستان و آمریکا از حمله به یمن تاثیرگذاری بر مذاکرات ایران و 1+5 در مرحله حساس و پایانی و نیز مقابله با ایجاد جریانی جدید در محور مقاومت منطقه است. از این رو باید تاکید کرد که عربستان و آمریکا در وهله اول قدرت ایران در منطقه و در و وهله دوم تقویت محور مقاومت در منطقه را هدف قرار داده اند. در شرایطی که انصار الله یمن در سال های اخیر توانسته است موفقیت های قابل توجهی در همراه کردن مردم یمن برای مقابله با نفوذ غرب و برخی کشورهای منطقه در فقیرترین کشور عربی کسب کند، شاهد مخالفت های جدی غرب و عربستان سعودی بودیم که عملا به عنوان حیاط خلوت به آن می نگرد. باید این نکته را نیز مدنظر قرار داد که این اقدام نظامی فراتر از تحرک نظامی یک همسایه بر علیه همسایه دیگر است و از این رو باید ریشه آن را در قدرت طلبی عربستان در منطقه و مقابله با نفوذ ایران در منطقه ارزیابی کرد. از سوی دیگر دیر یا زود این اقدام باعث ایجاد نوعی تنش بین المللی خواهد شد و نزاع دیرینه آمریکا و روسیه در منطقه خاورمیانه را زنده خواهد کرد.
بی شک در سال های اخیر عربستان به دلیل برخی تحرکات سیاسی در سوریه مورد غضب روسیه واقع شده است و از این رو باید منتظر تنش جدی در روابط عربستان و روسیه نیز باشم. اما نباید از یاد برد که هرچند عربستان آغاز کننده این جنگ است اما به طور قطع پایان دهنده آن نیست؛ چراکه تداوم حملات هوایی بدون حضور نیروهای زمینی در یمن نتیجه بخش نخواهد بود و هرگونه حضور نیروهای زمینی عربی در یمن، باتلاقی برای آنان رقم خواهد زد. در چند روز گذشته ائتلاف عربی عیله یمن اعلام کرده است که نیروی زمینی نیز به یمن اعزام می کند که قطعا با نتایج خفت بار پیش بینی فوق مواجه خواهد شد. روند دیگری نیز در یمن آغاز شده است؛ تسلط انصارالله به باب المندب که بخش عمده نفت جهان از آن ترانزیت می شود. قطعا این شرایط بازار نفتی جهان را با شوک نفتی مواجه خواهد کرد. امروز با توفیات ایران در مذاکره با 1+5 این امکان به وجود آمده است که ایران با کارت های جدیدی در بازی منطقه ای وارد شود و کفه ترازو را به نفع یمن و انصارالله سنگین کند.
نکته تاسف برانگیز در این میان حمایت برخی کشورهای عربی از این اقدام عربستان است که بدون هیچ دوراندیشی حاصل شده و تبعات سنگینی برای آنان در بردارد. مصر که هنوز با چالش های درونی خود کنار نیامده در جنگی وارد شده که می تواند به آشوب های داخلی این کشور دامن بزند. عمرالبشیر سودان که زمانی حامی ای جز ایران در برابر دادگاه بین المللی کیفری نداشت، با این اقدام عربستان همراهی کرده است و امروز ندای مبارزه با شیعیان سر داده است.
این کشور به جای اینکه دست به چنین حماقتی بزند بهتر است بحران دارفور خود را حل و فصل کند که هزاران نفر را به کام مرگ کشانده است. سیاست ترکیه در این میان نیز کاملا مشهود است؛ نزدیکی به اعراب به هر قیمتی برای احیای امپراطوری عثمانی نابود شده. که باید گفت تحقق آن خیالی باطل است. حامی دیگر این نبرد نابرابر پاکستان است. پاکستانی که هنوز بر بخش اعظمی از شمال کشور و به ویژه وزیرستان شمالی تسلط و نفوذ ندارد و نتوانسته با القاعده تکلیف خود را روشن کند، وارد جنگی شده که به هیچ عنوان در محدوده اعتقادی و جغرافیایی اش قرار ندارد. کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نیز تکلیفی مشابه دارند؛ تکلیفی که هدف از آن مقابله با قدرت ایران و شیعیان در منطقه در معیت عربستان ندارند. زهی خیال باطل که ایران و شیعیان قدرتشان در منطقه نابود شدنی نیست و آنچه می ماند حضور قدرتمند شیعیان در منطقه است. از این رو باید درگیری های اخیر یمن را گامی در تغییرات اساسی در منطقه ارزیابی کرد که به طور قطع به نفع متجاوزان نخواهد بود.