وب نوشت

وب نوشت

یکی از موضوعات قرآنی که به مدد شبهه افکنی و حق ستیزی عده ای در افکار مسلمانان جا باز کرده، موضوع شفاعت است. باوری برگرفته از قرآن کریم که امروز یکی از شاخصه های اعتقاد شیعی است و برای همین آماج حملات سهمگین وهابیان قرار گرفته است. درباره این موضوع، علمای ما که سنگربانان حریم عقاید بر حق و مدافع مرزهای اسلام نابند، بسیار نوشته اند و گفته اند که به جرأت می توان گفت با این حجم از بحث ها و پاسخ های ارائه شده، این شبه را ریشه کن کرده اند؛ منتهی برای کسانی که خود را به خواب نزده اند و به دنبال حقیقتد و نه کسانی که چشم و گوش بسته اند و فقط دهان باز کرده اند و مدام بافته های ذهنیشان را فریاد می زنند تا شاید بتوانند با هوچی گری، بر عقل و استدلال پیروز شوند و شیعه را از میدان به در کنند! در این نوشته برآنیم تا با رویکرد قرآنی به این موضوع بنگریم و محوری ترین نکات آن را از زبان قرآن بیان کنیم. بیان این اصول که پایه های بحث شفاعت را تشکیل می دهند چون همگی از قرآن است می تواند مبنای شایسته ای باشد برای پاسخ به سوالاتی که مسلمانان جویای حق در این باره با آن مواجهند.

کسی که شفاعت می کند باید از طرف خدا اجازه داشته باشد. در شش آیه از قرآن کریم شفاعت شافع در گرو اذن و اجازه الهی دانسته شده است: مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ: کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ (255/بقره) مَا مِن شَفِیعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ: شفاعت کننده ای وجود ندارد مگر پس از اذن او. (3/یونس) یَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِیَ لَهُ قَوْلًا: در آن روز شفاعت کسی سودی ندهد مگر آنکه [خدای] رحمان به او اذن دهد و گفتارش را [در مورد شفاعت از دیگران] بپسندد. (109/طه) وَ لَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ: شفاعت در پیشگاه خدا جز برای کسانی که به آنان اذن دهد سودی ندارد. (23/سبأ) کَم مِّن مَّلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن یَشَاءُ وَیَرْضَى: و چه بسیار فرشتگانی که در آسمان ها هستند که شفاعتشان هیچ سودی نمی ‌بخشد مگر پس از آنکه خدا برای هر که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد. (26/نجم)

که در تفسیر مصداقی این آیات آمده است: نحن أولئک الشافعون یعنی ما آن شافعانی هستیم که به آنها اذن داده می شود تا شفاعت کنند. [المحاسن، ج 1، ص 183] و دیگر روایاتی در بیان این آیات نقل شده است. کسی که شفاعت می شود باید مذهبی خداپسند داشته باشد قرآن کریم در این باره می فرماید: لاَ یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَی: جز برای کسی که خدا بپسندد شفاعت نمی‌ کنند. (28/انبیاء)

آنچه از فرد، لازم است که مورد پسند و رضایت الهی باشد تا مورد شفاعت قرار گیرد دین اوست. [تفسیر مجمع البیان، ج 7، ص 72] چنین کسی باید دین و مذهبی داشته باشد که خدا به آن راضی است؛ یعنی دین او دینِ خداپسند باشد.

دین خداپسند را هم قرآن کریم در آیه (6/مائده)، اسلامِ همراه با ولایت معرفی کرد؛ زیرا بعد از اینکه فرمود: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی: از امروز، دین شما را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم؛ فرمود: وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِیناً یعنی من این اسلامی را پسندیدم که در آن ولایت هست و اگر کسی چنین دین و مذهبی داشت از شرط شفاعت برخوردار است و گرنه؛ نه.

تفاوت شفاعتی که موحدین معتقدند با شفاعتی که مشرکان می گویند.

بسیاری از شبه پراکنان و مخالفان شیعه با دستاویز قرار دادن آیاتی از قرآن کریم به گمان خود تلاش می کنند تا با دلیل قرآنی، شفاعت را اعتقادی مشرکانه دانسته و با این حربه آن را انکار و رد کنند.

آیات مورد علاقه آنها آیاتی است که شفاعت را یکی از باورهای مشرکان بت پرست معرفی کرده و خبر می دهد که مشرکان درباره بت هایی که می پرستیدند می گفتند: هَوُلاء شُفَعَاوُنَا عِندَ اللّهِ: این ها شفیعان ما نزد خدایند. (18/یونس)

اما باید توجه داشت که این استفاده، استفاده ای غلط از قرآن کریم برای رد یک باور موحدانه است؛ زیرا منظور مشرکان از این شفاعت، غیر آن چیزی است که موحدان می گویند و به آن باور دارند.

منظور مشرکان از این شفاعت، حلّ مشکلات دنیایی آنهاست؛ یعنی اگر ما مشکلی درباره نزول باران و برکات آسمانی و ارزاق زمینی و مسائل مالی و درمان و مانند آن داشته باشیم، این بتها نزد خدا، شفیع ما خواهند شد و با شفاعت ایشان مشکل ما حل خواهد شد.  

بنابراین شفاعتی که مشرکان می گویند و به آن اعتقاد دارند فقط شفاعت در همین دنیا و حل مشکلات آن است؛ چرا که آنها اصلاً به آخرت معتقد نیستند و رسماً می گویند: إِنْ هِیَ إِلاَّ حَیَاتُنَا الدُّنْیَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ: جز زندگى دنیاى ما [زندگى دیگرى] نیست و برانگیخته نخواهیم شد. (29/انعام)؛ أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا ذَلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ: آیا چون مردیم و خاک شدیم [زنده مى‏ شویم] این بازگشتى بعید است. (3/ق) و آیات فراوانی که از کفر و انکار آنها نسبت به قیامت سخن می گوید.

و اگر هم می گفتند: مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى: ما آنان را جز برای اینکه ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک کنند، نمی‌ پرستیم. (3/زمر)

منظورشان همین تقرّب دنیا و حلّ مشکلات دنیا بود نه به این معنا که خود را گناهکار بدانند و از بتان بخواهند تا در روز قیامت آنها را نزد خدا شفاعت کنند.

بنابراین اگر می گویند: هۆُلاَءِ شُفَعَاۆُنَا عِندَ اللَّهِ، مرادشان شفاعت در قیامت نیست؛ چون از ریشه، قیامت را قبول ندارند. در حالی که شفاعتی را که موحدان خداجو به آن معتقد هستند شامل دنیا و آخرت و بیشتر آخرت است.

دیگر اینکه آنها این تقریب و این شفاعت را برای بت هایشان بالاستقلال قائل بودند؛ یعنی برای بت منهای خدا قدرت و توانی قائل بودند که می تواند نزد خدا شفاعت کند برای همین هم بود که آنها را ربّ می ‌دانستند؛ اما موحدان اگر برای قدّیسین بشر نظیر انبیاء و اولیای الهی(علیهم السلام) یا برای ملائکه شفاعت قائلند این شفاعت به اذن و اجازه خداست.

 

نتیجه

بنابر آنچه بیان شد سه فرق اساس بین موحد و مشرک در اعتقاد به شفاعت وجود دارد:

1. موحد (شیعه) شفیع ذاتاً دارای حق شفاعت نمی داند؛ بلکه او را مأذون از جانب خدا می داند در حالی که مشرک، شفیع را ذاتاً و بی آنکه اذن و اجازه ای از سوی خدا داشته باشد دارای حق و قدرت بر شفاعت می داند.

2. موحد (شیعه) شفاعت شونده را هر کسی نمی داند؛ بلکه کسی می داند که دین و مذهبش دین و مذهب خداپسند باشد که آن، اسلامِ با ولایت است؛ ولی مشرک، هر که بت بپرستد را مشمول شفاعت بت می داند.

3. موحد (شیعه) شفاعت یا همان واسطه گری در دریافت فیض و رحمت و فضل الهی را برای شفیعان در دنیا و آخرت می داند؛ ولی مشرکان آن را تنها در محدوده دنیا باور دارند و اصلاً دنیایی جز این دنیا را قبول ندارند.

محمد رضا باب الخانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی