شاید شما انتقاداتی به دموکراسی مسئولین داشته باشید اما واقعا دموکراسی مطلوب جمهوری اسلامی چیست و چه زوایایی دارد؟ در سالهای آغازین دهه هشتاد و ابتدای دهه چهارم انقلاب اسلامی نظریه مردمسالاری دینی، ضرورت مشارکت سیاسی مردم مسلمان ایران را در قالب یک تئوری بومی، که توانایی توضیح تمام ابعاد مربوط به نظامسازی سیاسی را داراست، مطرح نمود. این تئوری در مقابل دیدگاهی بود که از سوی جهان غرب در فضای مدرنیته، دائما به چالشهای دین و دموکراسی دامن زده میشد و در طول سالهای پس از دوم خرداد 1376، غربیها و عناصر داخلی آنان کوشیدند تا بر وسعت این تعارض فرضی بیفزایند. از حیث عمل سیاسی، حتی دشمنان به این امر واقف و معترف بودند که در جمهوری اسلامی آرای مردم در انتخاب حکومتگران و کارگزاران نقش اول را دارد. اما این کنش مهم سیاسی فاقد پشتوانه تئوری و نظری بود. وجود یک نظریه قوی در این زمینه میتوانست به شکل پایدار از مشارکت سیاسی مردم متدین حفاظت کند.
رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای مردمسالاری دینی را بهعنوان یک نظریه دینی مطرح کردند، بهگونهای که مردم در تعیین کارگزاران نظام اسلامی نقش اصلی را برعهده دارند و این نقش به منزله یک عمل دینی در ذات دین نهفته است.
آنچه دموکراسی را نزد تئوریپردازان و سیاستمداران، بهرغم مباحث انتقادی همچنان جذاب و تعیینکننده نگه داشته است، تأثیر آن در مفاهیم دیگر است. دموکراسی در آزادی، رفاه و عدالت تأثیرگذار است و حتی الگویی برای توسعه اجتماعی است. مفاهیم فوق جملگی در دین مبین اسلام بهعنوان الگوی دنیوی و حیات طیبه مورد توجه قرار گرفتهاند. از این رو در مردمسالاری دینی، سازگاری کامل دین با آرای مردم یک حقیقت دوسویه را شکل میدهد.
کتاب «مردمسالاری دینی از منظر حضرت آیتالله خامنهای» که به کوشش مهدی سعیدی تالیف شده، پژوهشی است با موضوع ارائه قرائتی مردمسالار از حکومت دینی و نمایش نقش پررنگ مردم در نظریه ولایت فقیه با جوهره آخرین دین الهی، خدامحوری و خلیفه الهی بودن انسان که در آن از نظریات مقام معظم رهبری به عنوان یکی از نظریهپردازان برجسته و صاحب نظر در این زمینه بهره گرفته است.
سعیدی در این کتاب برخی ابهامات در شکلگیری حکومت اسلامی را از منظر نظریات مقام معظم رهبری پاسخ داده و پایههای شکل دهنده حکومت اسلامی و نظام مردمسالاری دینی را شامل صلاحیتهای دینی، به قدرت رسیدن کارگزاران دینی بر مبنای انتخاب مردم و کارایی و توانایی اداره کشور توسط کارگزان را شرح داده است.
کتاب حاضر در هفت فصل تنظیم شده است که در فصل نخست از آن به تعریف مفاهیم کلیدی تحقیق اختصاص دارد که شامل پنج واژه دموکراسی، دین، حکومت دین، مشروعیت و کارآمدی است. نویسنده در فصل دوم به معرفی مبانی انسانشناسی مفهوم مردمسالاری دینی پرداخت است و عنوان کرده با کدام نگاه به انسان میتوان از نظام مردمسالاری دینی سخن گفت.
فصل سوم از کتاب نیز به موضوع حکومت از منظر اسلام توجه نشان داده است و در آن مولفههایی مانند نسبت میان اسلام و سیاست، ضرورت حکومت و اهداف آن از منظر اسلام شرح داده شده است.
نسبت میان اسلام و دموکراسی در فصل چهارم از کتاب مورد توجه قرار گرفته است و در ادامه و در فصل پنجم به تبیین مفهوم مردم سالاری از منظر آیتالله خامنهای و نظریات مختلف در باب امکان یا امتناع مردمسالاری دینی اختصاص یافته است.
ششمین فصل از این کتاب به معرفی نظریات مختلف اندیشمندان مسلمان معاصر درباره مشروعیت حکومت دینی پرداخته است و فصل پایانی نیز مقوله مشروعیت مبتنی بر آراء و نظرات حضرت آیتالله خامنهای را تشریح و این فرضیه را به اثبات رسانده است که از منظر ایشان نظام مردم سالار دینی بر پایههای صلاحیت دینی، انتخاب و رضایت مردم و کارآمدی نظام سیاسی استوار شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: از منظر حضرت آیتالله خامنهای حکومتی را میتوان نظام مردم سالاری دینی مشروع نامید که کارگزاران آن از صلاحیتهای دینی لازم (فقاهت، عدالت و درایت) برخوردار بوده و از طریق انتخاب مردمی به روی کار آمده باشند و بعد از انتخابات نیز در عمل، آرآمدی و توانایی خود را برای اداره نظام سیاسی نشان دهند. در واقع مشروعیت مفهومی ترکیبی و داری پایههایی است که با وجود همه عناصر آن میتوان از مشروعیت نظام مردمسالار دینی و کارگزاران آن سخن گفت. این نظریه در برابر نظریات تک عنصری همچون نظریه مشروعیت الهی بلاواسط حاکم اسلامی و نظریه مشروعیت مردمی نظام اسلامی قرار میگیرد که یکی فقط بر عنصر رای ملت و دیگری تنها بر صلاحیتهای دینی تاکید میکند.
کتاب «مردمسالاری دینی از منظر حضرت آیتالله خامنهای» در 294 صفحه از سوی انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.