به منظور دست یابی به یک توسعهی پایدار و جامع شهری لازم است مبانی توسعه در تمام ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و فیزیکی- کالبدی به صورت هماهنگ و هم سو تدوین شوند.اما مسأله مهم این است که چگونه میتوان به این دستاورد رسید. یکی از نکات مهم در این امر تشویق شهروندان به حضور و مشارکت در توسعه ی شهر و محله ها می باشد ... سیاست گذاران و برنامه ریزان توسعهی شهری باید به این موضوع دقت کنند که در امر توسعه، "انسان" اصل است و هر حرکتی در جهت "تعالی انسان" باید انجام پذیرد. لذا نگرش برنامه ریزی باید دوطرفه باشد. بدین مفهوم که نگاه مدیران شهری از بالا با توجه به سیاست، برنامهها، طرحها، قوانین، مقررات و امکانات مالی با نگاه شهروندان از پایین نسبت به نیاز آنها، هماهنگی و همسویی کامل داشته باشد. بنابراین بر اساس نگرش برنامه ریزی دوطرفه میتوان به مبانی توسعهی همه جانبهی یک محله پرداخت.
الف) بعد فرهنگی
در برنامه ریزی فرهنگی ساکنان یک محله، ابتدا توجه به ظرفیت فرهنگی آنها ضروری خواهد بود. بدیهی است در محدوده ی یک محله، افراد مختلف با اعتقادات و دیدگاههای متفاوت ساکن هستند که نیاز به شناخت لازم دارند. به عنوان مثال در یک محله امکان سکونت اقلیتهای مختلف مذهبی (از جمله زرتشتیها، مسیحیها، یهودیها) در کنار مسلمانها (اهل تشیع و یا اهل تسنن)، وجود دارد. لذا برنامه ریزی فرهنگی باید به نحوی باشد که کل ساکنان محله را با عقاید متفاوت پوشش دهد. در این راستا، مشارکت نمایندهی همه مذاهب در امر برنامه ریزی فرهنگی ضروری خواهد بود تا اختلافهای فرهنگی به حداقل ممکن کاهش یابند و زندگی مسالمت آمیز امکان پذیر شود. شایان ذکر است که این اختلافهای فرهنگی در نوع نگرش اعتقادی و سیاسی نیز وجود دارد. به طوری که در یک محله ممکن است کل اهالی دارای اعتقادات مذهبی مشابه باشند ولی با نگاهها و برداشتهای متفاوت. لذا نزدیک کردن این دیدگاهها به یکدیگر با مشارکتهای فرهنگی امکان پذیر خواهد بود.
ب) بعد اجتماعی
توسعهی اجتماعی در یک محله از زوایای امنیتی، رفاهی- خدماتی و روابط اجتماعی مطرح میباشد. امنیت اجتماعی مهمترین اصل به منظور ایجاد بستر لازم برای توسعه به حساب میآید. به منظور دست یابی به این مهم، مشارکت ساکنان یک محله با عوامل نیروهای امنیتی و انتظامی، ضروری خواهد بود؛ طوری که افراد خاطی باید توسط ساکنان محله شناسایی و به مسئوولان مربوطه معرفی شوند. بیتفاوتی در این امر باعث نفوذ این افراد در سطح محله و در نهایت منجر به ناامنی اجتماعی خواهد شد.
توزیع متناسب و عادلانه خدمات رفاهی در سطح یک محله از دیگر عوامل مهم در توسعهی اجتماعی محسوب می شود. این خدمات در مقیاس محلهای عبارتند از مراکز آموزشی (شامل مهد کودک، پیش دبستانی، ابتدایی و متوسطه)، مراکز درمانی (شامل درمانگاههای نیمه تخصصی، مطب پزشکان، داروخانهها، آزمایشگاهها...)، مراکز فرهنگی و مذهبی (مساجد، حسینیهها، کتابخانهها، فرهنگسراها، کانونهای فرهنگی، سینماها،...)، مراکز تجاری (مجتمعهای کوچک تجاری و واحدهای خرده فروشی)، اماکن ورزشی (سالنهای ورزشی مخصوص بانوان و آقایان و زمینهای کوچک ورزشی، فوتبال، والیبال، تنیس، اسکیت،...)، اماکن و فضاهای تفریحی (پارک کودک و فضاهای سبز عمومی و ...). مستقل بودن هر محله در ارتباط با خدمات مورد نیاز ذکر شده، باعث کاهش سفرهای بی مورد شهری خواهد شد و در نهایت حجم ترافیک شهری (که یکی از معضلات زندگی امروزه است) کاهش خواهد یافت.
امروزه روابط اجتماعی بعد از روابط خانوادگی برای رشد و شکوفایی استعدادهای انسان، از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد، سلامت یک جامعه در ابعاد روحی- روانی بستگی به آرامش درونی هر فرد دارد تا بستر لازم را جهت رشد انسانها فراهم نماید و در نهایت جامعه حرکتی رو به جلو و به سمت تعالی داشته باشد.
ج) بعد اقتصادی
امنیت شغلی، درآمد کافی و تأمین بی دغدغه مایحتاج زندگی در کنار مسکن شخصی، لازمهی امنیت اقتصادی افراد یک جامعه میباشد. توسعهی اقتصادی در مقیاس کلان در شرایط ناامنیهای سیاسی و اجتماعی میسر نخواهد بود. لذا لازمهی امنیت اقتصادی، برخورداری از امنیت سیاسی و اجتماعی است. این موضوع در مقیاس خرد هم مطرح خواهد بود، به طوری که فعالیتهای اقتصادی در مقیاس یک محله نیاز به امنیت اجتماعی دارد. بخش اعظم این امنیت با مشارکت و همکاری ساکنان آن محله ایجاد خواهد شد.
د) بعد فیزیکی- کالبدی
توسعهی کالبدی بستری است برای توسعهی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی. کالبد یک محله همچون ظرفی است که محتوای آن فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن میباشند. حجم و شکل این ظرف بر محتوای آن نیز تأثیر میگذارد، به طوری که توسعهی فیزیکی- کالبدی یک محله با توسعهی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن محله باید هم وزن و همگن باشد. اگر کالبد یک محله متناسب با حجم جمعیت ساکن در آن محله (تراکم بافت و تراکم مسکونی) نباشد، تراکم و شلوغی جمعیت در آن محله مشکلهای اجتماعی، فرهنگی و بعضاً اقتصادی را به دنبال خواهد داشت. مثال دیگر مربوط به فعالیتهای اقتصادی میباشد، استقرار واحدهای اقتصادی بزرگ (خدماتی و یا تولیدی) در محدودهی یک محله بدون در نظر گرفتن شرایط فیزیکی- کالبدی آن محله، منجر به اختلال در روابط متقابل آنها خواهد شد.
شایان ذکر است که در مواردی این ناهماهنگی یا به تعبیری مزاحمتهای محیطی باعث جابجایی ساکنان بومی آن محله شده است. از طرف دیگر توسعهی کالبدی در محدودهی یک محله بدون مشارکت ساکنان آن محله امکان پذیر نخواهد بود. به طور کلی توسعهی کالبدی شامل کاربریهای مسکونی، شبکههای دسترسی، واحدهای خدمات عمومی (فرهنگی، مذهبی، آموزشی، درمانی، بهداشتی، تجاری و...) اماکن ورزشی، اماکن تفریحی، فضاهای سبز عمومی و... میشوند که همکاری متقابل بخش خصوصی (شهروندان) و بخش دولتی (سازمانهای مختلف دولتی) را طلب مینماید.
از مطالب عنوان شده این گونه نتیجه گیری میشود که مشارکت مردمی در امر توسعهی همه جانبهی یک محله امری است اجتناب ناپذیر و این مهم زمانی تحقق مییابد که شوراهای محلهای به عنوان رابطان بین شهروندان و مدیران شهری فعال شوند. لذا مدیران توسعهی شهری (شورای شهر و شهرداری) باید نسبت به سازمان دهی توسعهی روابط فی ما بین با شوراهای محلهای، اقدام عاجل مبذول نمایند.