بی شک یکی از رموز توفق جمهوری اسلامی در عرصه های مختلف بینالمللی توجه به مبانی اسلام ناب محمدی است که توانسته در برابر قلدرمابیهای غرب ایستادگی کند و به عنوان قدرتی منطقهای، جایگاه ویژهای در معادلات منطقه داشته باشد. رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای خبرگان، نکاتی را در مورد پدیده اسلام هراسی، مباحثات هستهای و عمل به تمام ارکان اسلامی مطرح کردند که به نظر میرسد توجه به آنها میتواند راهگشای حرکت کشور به سمت سعادت و فلاح باشد. در این زمینه مرور موارد زیر ضروری به نظر میرسد:
1- جمهوری اسلامی ایران از ابتدای حرکت عظیم امام خمینی (ره)، اجرای تمامی احکام اسلامی را مورد توجه قرار داد و اجازه نداد که برخی سلایق و خواستهای غیر معمول و غیر متعارف، باعث ایجاد کجی و انحراف در این مسیر شود. عمل به حکمی اسلامی و در مقابل عمل نکردن به حکمی دیگر بر اساس مصالح و منافع امری بود که همواره در نظام اسلامی مذموم شمرده شده و از طرف رهبر عالی قدر مورد نقد قرار گرفته است. اگرچه در برخی مواقع برخی دشمنان داخلی و دوستان نادان حرکت در این مسیر را مورد تاکید قرار دادهاند، اما عملکردشان این نتیجه را در بر نداشته و باعث ایجاد برخی دیدگاهای منفی شده است. باید این نکته را مد نظر قرار داد که حکومت اسلامی هیچگاه بر طی چنین مسیری اجازه نداده است و تنها عمل به مبانی اسلامی به طور تمام و کمال را مد نظر قرار داده است. از این رو برخی دشمنیها و نادانیها نباید باعث ایجاد این دید شود که عملکردها بر اساس منافع اشخاص شکل گرفته است. در این مسیر توجه به این نکته ضروری است که باید نظارتهای عالیه به طور جد مورد توجه قرار گیرد تا سوء استفادهها به حداقل رسیده و مبانی اسلام ناب به صورت کامل به اجرا درآید. این همان نکتهای است که همواره مورد تاکید حضرت آیت الله خامنهای بوده و هست.
2- تلاشهای دشمنان ایران برای به انحراف کشاندن مبانی اسلام و زیر سوال بردن عملکرد جمهوری اسلامی، دقیقا ریشه در این مساله دارد که نمایان شدن مبانی اسلام ناب میتواند موجبات نفی برخی عقاید به ظاهر متمدنانه و در باطن ضد بشری را غرب را فراهم کند. از این رو تلاشهای آنان در جهت ارائه چهرهای خشن و غیر بشری از اسلام توسط برخی عوامل و عمال به ظاهر مسلمانشان، همواره مدنظر قرار گرفته است. غرب با این رویکرد که بتواند چهره رحمانی اسلام را در نزد افکار عمومی جهان را مخدوش نماید، این رویه غیر میمون را پیشه خود کرده است تا از این مسیر ضمن تخریب اسلام، برخی رویکردهای خصمانه خود را توجیه کند.
3- توجه به مبانی ناب اسلامی و عمل به قوانین آن، امری است که باید توسط مردم و مسولان به طور جد مورد توجه واقع شود و ضمن آشنا کردن نسل جوان با این مبانی، راه هرگونه ایجاد تضاد فکری را بر دشمنان بندند. در این مسیر عمل به قوانین اسلامی در کنار طرح مبانی اصیل اسلامی، میتواند بیشتر باعث تاثیرگذاری و تغییر افکار شود.
4- عملکرد غرب در قبال برخی مباحث نظیر تروریسم و تقسیم آن به تروریسم خوب و بد، ریشه در این مساله دارد که غرب با اعمال استانداردهای دوگانه تنها به دنبال منافع خود و اذنابش در منطقه و جهان است. تاریخ معاصر مملو از حمایتهای غرب از دیکتاتورها و تروریستهایی که دستپرورده خودشان بوده و نهایتا پس از اتمام تاریخ مصرفشان در صدد نابودی آنان بودهاند. در قبال ایران نیز شاهدیم که غرب چشم خود به تروریسم دولتی اسرائیل را بسته و ایران را به عنوان حامی تروریسم معرفی میکند؛ امری که به گواه تمام تحلیل گران بینالمللی با قصد دشمنی با ایران و مقابله با قدرت منطقهای کشور اتخاذ شده است.
5- حمایت رهبر معظم انقلاب از تیم مذاکره کننده هستهای برای چندمین بار، این پیام را به برخی دوستان میدهد که راهکار توفیق در این مسیر حمایت از این تیم است که با تایید نظام اسلامی در این مسیر وارد شدهاند و نیتی جر توفیق ملت ایران ندارند. فرزندان انقلاب با این رویکرد که بتوانند منافع حداکثری کشور را محقق نمایند وارد عرصه شدهاند و قطعا با ترفندها و خباثتهای غرب آشنایی لازم را دارند و در این مسیر سعی دارند با اتخاذ شیوههای مطلوب دیپلماسی آنچه میتواند هداف نظام را محقق کند به کار بندند. هرگونه تخریب این تیم نه مورد رضایت نظام اسلامی و نه رهبر معظم است؛ اگرچه در این مسیر می توان با ارائه راهکارها و پیشنهاداتی در بهبود عملکرد حرکت کرد.
6- مقابله با سیاستهای موذیانه غرب، امری است که کارگزاران نظام اسلامی بدون هیچ اغماضی باید در صدد مقابله با آنان برآیند. عرصه سیاست بینالملل مملو از دشمنیها و خباثتهای غربیانی است ادعای دفاع از دموکراسی و حقوق بشرشان گوش فلک را کر کرده است، لذاست که باید با دشمنشناسی عمیق بتوان با این روشها مقابله کرد و راه را بر سیاست نادرست غرب که نشان از انحطاط اخلاق سیاسی آنان دارد، سد کرد.