نامه نویسی سناتورهای آمریکایی در مورد توافق هسته ای با ایران به لحاظ حقوقی دارای جایگاه چندانی نیست اما توجه به این نکته ضروری به نظر می رسد که خاستگاه چنین نامه نگاری چیست و از سوی چه کسانی نوشته شده است. از زمانی که باراک اوباما در صدد تحقق توافقنامه ای جامع با ایران در مورد پرونده هسته ای اش برآمد و جمهوری اسلامی ایران نیز با برخی قیود نامعقول در آن موافقت نکرد، زمزمه برخی مخالفت ها در ایالات متحده به گوش رسید. این مخالفت ها غالبا از سوی حزب جمهوری خواه مطرح شد که به عنوان اصلی ترین رقیب دموکرات ها در عرصه سیاست آمریکا حضور دارد. اگرچه اوباما بر وتوی هرگونه تحریم از سوی کنگره و سنا در جریان مذاکرات تاکید کرد اما جمهوری خواهان از تلاش های خود در ایجاد محدودیت برای ایران نکاستند و هر روز با بحث جدید وارد عرصه شدند. در این مقال کوتاه در مورد دلایل این دیدگاه و به نتیجه رسیدن یا نرسیدن آن بحث هایی مطرح می شود.
1- اوباما برای رسیدن به توافق با ایران به شدت از سوی حزب متبوعش تحت فشار قرار دارد. اوباما مجبور است در پایان دوره ریاست جمهوری اش به توافقی جامع با ایران دست یابد تا به عنوان دستاوردی قابل عرضه، ارائه نماید. عدم توفیق جدی اوباما در دوران ریاست جمهوری اش این الزام را پدید آورده و باید در این راه کوشش هایی را مد نظر قرار دهد.
2- ایستادگی ایران در بیش از یک دهه گذشته در مورد برنامه هسته ای اش نشان داد که از این مسیر عدول نخواهد کرد و امروز دنیا نیز به این نتیجه رسیده است که باید رضایت ایران را کسب کند.
3- فشارهای خارج از اصول بین الملل به ایران، انتقادات شدید جامعه بین الملل را به دنبال داشته و از این رو غرب برای کسب رضایت افکار عمومی جهان مجبور به پذیرش این توافقنامه است.
4- بحران هایی نظیر داعش در منطقه، این نیاز را به صورت جدید پدید آورده است که ایران به عنوان لنگرگاه ثبات منطقه باید تقویت شود چرا که هیچ فشاری از این اقتدار نکاسته است. از این رو امضای توافق نامه هسته ای گامی است که در این راستا قابل ارزیابی است.
5- امروز اوباما با برخی مخالفت ها از سوی جمهوری خواهان برای امضای توافق نامه با ایران مواجه است، این فشارها نه از باب مخالفت با ایران بلکه از باب مخالفت با اوباما و به دست گیری کرسی ریاست جمهوری آمریکا در دوره بعد قابل ارزیابی است.
6- این فشار از سوی کسانی مطرح می شود که غالبا در گروه های فشار آمریکا حضور دارند. جناحی جنگ طلب که منافع خود را در جنگ با دنیا می بیند و خواستار حضور نظامی در کشورهای مختلف است. این همان جناحی است که جنگ های مختلف در مناطق مختلف جهان به راه انداخته و امروز نیز به دنبال جنگی تازه است.
7- هرگونه بحثی در مورد ابطال موافق نامه امضا شده از سوی اوباما خارج از عرف بین الملل است و لذا چنین رویه ای تاکنون مشاهده نشده و امکان بروز و ظهور آن اندک است.
8- ابطال توافق نامه توسط کنگره و سنا در واقع نشان از بحرانی عمیق در هیات حاکمه آمریکا دارد که می تواند به بحران های اساسی در این کشور دامن بزند. کشوری که داعیه سیادت بر جهان را دارد باید با چنین بحران هایی مقابله کند و خود را در دام عده ای جنگ طلب نیندازد.
9- قطعا هرگونه توافقی با امضای اعضای دائم شورای امنیت و آلمان به نتیجه می رسد و تغییر آن نیز نیازمند همان رویه ای است که در گذشته طی شده است. از این رو یک کشور به تنهایی نمی تواند نقش تاثیرگذاری در این خصوص ایفا کند. اگرچه اغلب این تحریم ها توسط آمریکا وضع شده است اما باید توجه کرد که تحریم های اعمالی توسط آمریکا خارج از اصول و چارچوب بین الملل و شورای امنیت است.
10- اتخاذ این رویکرد از سوی سناتورهای آمریکایی حکایت از تناقضی آشکار در این کشور دارد و اصولا فرستادن نامه بر خلاف نظر دولت آمریکا، امری نامعقول و نامانوس بوده و در صورت عملی شدن تهدید سناتورها جایگاه و وجهه ای در جهان نخواهد داشت و پایدار نخواهد بود. گفتنی است که عملی شدن این تهدید با احتمال بسیار کم به ذهن متبادر می شود چرا که هیات حاکمه آمریکا حداقل عقل معاشی دارد که خود را به تمسخر نگیرد و عمق اختلافات درونی آمریکا را به دنیا نشان ندهد.