وب نوشت

وب نوشت

نگاهی ظریف به رژیم صهیونیستی و گروهک تروریستی داعش شباهت های بدیع را نشان می دهد. «رژیم صهیونیستی» و گروه تروریستی تکفیری «داعش» این روزها به مهمترین عامل کشتار و خونریزی در کشورهای منطقه‌ از عراق و سوریه و یمن گرفته تا فلسطین اشغالی و نوار غزه تبدیل شده‌اند.  نگاهی به این دو جریان فکری حاکم بر منطقه‌ و بسترهای شکل‌گیری و رویکردهای محتوایی آن نشان از وجوه مشترک فراوانی میان این دو جریان دارد. اول آنکه جنبش صهیونیسم یک جنبش سیاسی بود که با دروغ و فریب، سیاست‌‌های خود را در پوشش دین و شعارهای مذهبی پنهان کرد که مهمترین این سیاست‌ها در ایجاد رعب و وحشت میان فلسطینیان بی‌پناه که تنها خواسته آنها زندگی آزاد در زادگاه و موطن اصلی‌شان بود، نمود پیدا کرد و فجایع ضد بشری بزرگی مانند کشتار صبرا و شتیلا را درپی داشت. راهبرد صهیونیسم در ابتدا مبتنی بر تسلط بر یک منطقه و سپس نشر اندیشه‌ها و افکاری مانند «سرزمین موعود» یهودیان بود تا سومین گام مورد نظر صهیونیست‌ها یعنی گسترش دامنه نفوذ و سیطره این غده سرطانی در منطقه محقق شود، از این رو بلافاصله بعد از تصرف کشور فلسطین و اشغال مناطق مختلف آن، دست ‌اندازی به کشورهای همجوار را آغاز کرد.
چنین راهبرد صهیونیستی هم اکنون به خوبی در جریان تروریستی – تکفیری داعش مشاهده می‌شود، به این معنا که این گروه هم گام اول اقدامات تروریستی خود، را با خشونت و سرکوب شدید مخالفان آغاز می‌کند، پس از آن اقدام به بیرون راندن و کشتار غیر نظامیان و صاحبان اصلی این مناطق می‌‌کند و پس از آن با هدف سیطره بر مناطق مورد نظرش آنها را اشغال می‌کند.
بررسی آماری سخنرانی‌های «ابوبکر البغدادی»، سرکرده داعش نشان می‌دهد که واژه‌های جهاد و فتح و پیروزی بیشترین کاربرد را در سخنان وی دارد، این بدان معناست که داعش غیر از دستیابی به قدرت مبتنی بر منطق زور و سرنیزه هیچ پروژه‌ای برای امت اسلامی ندارد و در این راستا، شباهت عجیبی بین داعش و صهیونیسم در خصوص ضرورت تصرف و اشغال سرزمین‌های قرار گرفته بین رودهای نیل تا فرات وجود دارد.

عناصر تکفیری‌ داعش مانند تعامل صهیونیست‌ها با یهودیت، بخش‌هایی از دین را که در راستای منافع سیاسی و توسعه طلبانه آنها بود، جدا و مابقی موازین دیگر آن را رد کردند. آنها غیر از این مبانی را کفر و قائلان به آن را کافر می‌دانند، حتی اگر در کلام خداوند ذکر آن رفته باشد.
مبنای اعتقادی هر دو جریان تروریستی اصل «هدف وسیله را توجیه می‌کند» است. این اصل راه را برای انجام هر جنایتی علیه بشریت هموار می‌کند و آن را در خدمت دو رویکرد ترغیب و تهدید برای جذب مخاطب و مقابله با اعتراضات طرف مقابل خود در می‌آورد. فتوای ساختگی داعش درباره جهاد نکاح و ارتکاب وحشیانه‌ترین و بدترین جنایات‌علیه شیعیان، آن هم تنها به جرم شیعه بودن نمونه‌های زنده‌ای از این اصل است.
داعشیسم و صهیونیسم معتقدند که تنها یک فرقه برتر وجود دارد و آن هم آنها هستند. صهیونیست‌ها غیر یهودیان را حیواناتی می‌دانند که تنها برای خدمت به یهودیان آفریده شده‌اند و تروریست‌های داعشی نیز اعتقاد دارند، که هرگونه تعامل با افرادی که معتقدات آنها را رد می‌کنند، جایز است. آنها غیر خود را کافر، مشرک و مقیم در آتش دوزخ می‌دانند و براین اساس، پس از تصرف هر شهر و روستایی که ساکنان آن مذهبی جز فرقه تکفیری‌های داعشی را داشته باشند، خون و منازل و نوامیس‌شان مباح می‌شود.

تکیه بر ابزار تبلیغاتی همانطور که یکی از مهمترین بندهای پروتکل‌های ۲۴ گانه صهیون است که حدود ۲۰۰ سال قبل از سوی بنیانگذاران یهودیت افراطی و صهیونیسم به تصویب رسید، امروزه نیز به عنوان حربه‌ای اصلی در دست تروریست‌های تکفیری داعشی قرار دارد.
در همین راستا بخش قابل توجهی از اموالی که قرار است در خدمت کشتار ملت‌های منطقه از سوی داعش هزینه شود، برای ایجاد سایت‌های اینترنتی و تبلیغات در فضای مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای جهت جذب جوانان فریب خورده هزینه می‌شود.
گروهک تکفیری داعش بیشترین اهمیت را به فعالیت‌های تبلیغاتی می‌دهد، تا جایی‌که شرکت در کمیته تبلیغات الکترونیک را از مهم‌ترین جبهه‌های کاری معرفی می‌کند و کمک به این بخش را براین عناصر خود الزامی کرده است. عناصر ناظر بر فعالیت های داعش نیز عمدتا از سلفی‌های سعودی هستند، چراکه زبان و قلم فصیحی دارند و ادبیات خطابه و استدلال‌ و بهانه‌تراشی شرعی در راستای حمایت از ابوبکر البغدادی را به خوبی می‌دانند.
هر دو گروه، گرایش‌های عمیق نژادپرستانه و نسبت به غیر از خود کینه شدیدی دارند. در مکتب صهیونیسم عناصر دیگر نجس، زنازاده و برده صهیونیسم خوانده می‌شوند که بعد از مرگ نیز در دوزخ هستند؛ آنها کشتن غیریهودی را تشویق می‌‌کنند و می‌گویند که باید مرتدها و خیانتکاران را در چاه انداخت و آنها را نجات نداد. همین رویکرد در داعش نیز وجود دارد و این گروه نیز تمامی مخالفان خود از سایر گرایش‌های اسلامی و غیر اسلامی را مجوس و مرتد و بت پرست و بدعت گزار می‌داند و کشتن آنها و به اسارت گرفتن زنانشان را مباح می‌شمارند.
استعمار انگلیس پرورش دهنده اصلی جریان صهیونیسم بود، در مورد فتنه داعش نیز این استعمار آمریکا و جنگ‌های مداخله جویانه آن در منطقه بود که زمینه شکل گیری افراط گرایی دینی را در منطقه فراهم کرد.
هر دو رویکرد صهیونیستی و تکفیری کاملا برای پرورش نسل‌های آتی آمادگی دارند. هر دوی این گروه‌ها به فرزندان خود می‌آموزند که ملت برگزیده یا تنها فرقه نجات یافته هستند و به این ترتیب ابزار وحشتناکی برای ترور و کشتار در جامعه انسانی بویژه جهان اسلام به وجود می‌آورند.

اشتراک انگیزه‌های غرب در ایجاد این غده‌های سرطانی در منطقه از دیگر نکات قابل توجه در بررسی جریان‌های صهیونیستی و داعشی است. «مکس نوردو»، از موسسان جنبش معاصر صهیونیسم و بزرگترین اندیشمند صهیونیست وجود «اسرائیل» در منطقه غرب آسیا را تنها برای حفظ منافع اقتصادی استعمار ندانست، بلکه هدف دیگر آن بود که امت اسلامی همواره ضعیف و مریض و تجزیه شده نگهداشته شود. ایجاد گروه تروریستی داعش در منطقه نیز علاوه بر اینکه تضمینی جهت بقای اقتصادی و نظامی غرب در منطقه بود، ابزار استعمار برای تضعیف امت اسلام نیز شمرده می‌شود.
به این ترتیب هر دو اردوگاه تروریستی بخش‌های مختلفی از یک توطئه هستند. درحالی که کنفرانس صهیونیستی هرتزلیا به صراحت اعلام می‌کند که باید جنگ‌های فرقه‌ای و درگیری سنی و شیعه در امت اسلام ایجاد کرد تا منافع و برنامه‌های آمریکا و غرب در منطقه تامین شود، مجریان امر، اردوگاه دوم یعنی تروریست‌های تکفیری داعش هستند که با حمایت وهابیت سعودی و ابزارهای تبلیغاتی آن بدنبال تجزیه جهان اسلام و جنگ فرقه‌ای بین مسلمانان می‌باشند.

محمد رضا باب الخانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی