نمایندگان مجلس قرار است طرحی را به تصویب برسانند که طی آن یارانه نقدی خانوارهایی که درآمد بالای 2.5 میلیون تومان دارند قطع شود. به نظر شما خانواده ای که درآمد 2.5 میلیون تومان دارند، پردرآمد هستند و یارانه نقدی حقشان نیست. تعیین سقف2/5 میلیون تومانی قطعا چالش بزرگی برای مجلس و دولت خواهد بود. اولین پرسش این است که آیا اصلا درآمد 2/5میلیون تومانی برای حذف یارانه نقدی عادلانه است؟ یعنی یک خانوار 4، 5 نفری با درآمد2/5 میلیون تومان پردرآمد محسوب میشود و به یارانه نقدی نیاز ندارد؟! کسانی که روی این مبلغ تاکید دارند گویا از تورم و گرانیها و مشکلات اقتصادی مردم بیخبرند. دوستان مجلسی و دولتی باید بدانند سرپرست یک خانوار 4، 5 نفری حتی اگر 5/ 2میلیون تومان درآمد داشته باشد، نمیتواند به راحتی اقساط رنگارنگ، اجارهخانه و شهریه دانشگاه و هزینه ازدواج فرزندان را بپردازد.
به عبارت بهتر تعیین سقف 2/5میلیون تومانی نمیتواند یک عدد علمی و کمخطا باشد. اصلا همین تعیین عدد میتواند به یک اشتباه بزرگ تبدیل شود و عدالت را زیر سوال ببرد، چون طبق این معیار بدون تبصره، یک خانوار 8 نفره با یک خانوار 2 نفره تفاوتی نخواهد داشت و یارانه هر دو حذف میشود. آیا این عادلانه است؟ اتفاقا تعیین چنین معیاری دقیقا ضد سیاستهای کلانی چون «لزوم ازدیاد جمعیت کشور» خواهد بود. یا تصور کنید خانوارهایی که بیمار صعبالعلاج دارند؛ حتی درآمد 10 میلیون تومانی هم نمیتواند پاسخگوی بخشی از هزینههای آنها باشد. آیا شایسته است یارانه نقدی این خانوادهها حذف شود؟ موضوع اساسی این است که دولت مساله یارانه نقدی را تک بعدی و یک خطی میبیند و فقط درآمدها را در نظر میگیرد در حالی که برای اجرای عدالت حتما باید هزینهها هم مورد توجه قرار گیرد.
دولت میخواهد یک نسخه واحد برای میلیونها شرایط بپیچد که قطعا شکست خواهد خورد. تعیین یک سقف درآمدی فقط میتواند برای خانوارهایی با شرایط یکسان موثر باشد نه خانوارهایی که هم از نظر تعداد اعضا و هم از نظر کیفیت زندگی شرایط بسیار متنوعی دارند. تعیین یک معیار واحد برای شرایط متنوع محکوم به شکست است و همانطور که برخی مسوولان اعلام کردند موجب نارضایتی خواهد شد.
یک نکته اساسی که کمتر کسی به آن توجه کرده این است که قصد دارند «سقف درآمدی خانوار» را به جای «سقف درآمدی سرپرست خانوار» در نظر بگیرند. یعنی اگر سقف درآمدی اجرایی شود یارانه نقدی کارگری که درآمد 5/1میلیون تومانی دارد و همسر وی هم کارمندی است که یک میلیون تومان حقوق میگیرد، قطع میشود. در بسیاری از خانوارهای ایرانی شاهد هستیم به غیر از سرپرست، سایر اعضا نیز مشغول به کار هستند تا برای مخارج زندگی دچار مشکل نشوند. دختر یک خانواده امکان دارد برای تامین جهیزیه یا پسر خانواده برای تامین آینده خود کار کند. معیار جدید حذف یارانه چه پاسخی برای این وضعیت دارد؟ آیا چنین خانوارهایی احتیاجی به یارانه نقدی ندارند؟
نکته مهم این است که سقف درآمدی خانوار به یک مبحث فقهی و شرعی هم وارد میشود و آن مساله «درآمد زن» است. طبق شرع اسلام درآمد زن متعلق به خودش است و الزاما نمیتواند درآمد خانوار محسوب شود. دولت در فروردین امسال نیز در فرم خوداظهاری یارانهای بارها و بارها تاکید کرده بود مردم درآمد خانوار و نه فقط درآمد سرپرست خانوار را اعلام کنند و این بدانمعناست که اگر سقف درآمدی تعیین شود دولت به کیفیت کسب درآمد کاری ندارد و قطعا این مساله نه تنها عادلانه نیست بلکه خلاف شرع هم محسوب میشود. امکان دارد پدر و مادر خانواده درآمد 2/5 میلیون تومانی دارند اما شرعا درآمد زن برای خودش است و صرف مخارج خانه نمیشود. دولت با کدام توجیه عقلی و شرعی یارانه نقدی این خانواده و خانوارهایی با شرایط مشابه را قطع میکند؟ دولت از طرفی خود را مدافع حقوق زن نشان میدهد و از طرف دیگر عملا قصد دارد حقوق آنها را با این تصمیمها و قواعد نادیده بگیرد. قطعا حقوق زنان، دفاع از فلان خواننده زن نیست. چنین برداشتی از حقوق زنان بسیار حقیر و زشت است؛ اگر دولت خود را مدافع حقوق زنان میداند باید عملا به این نکات توجه کند و درآمد زنان را از درآمد خانوارها جدا بداند تا به بهانه حذف یارانهها حقوق آنها ضایع نشود. سخنگوی دولت هفته گذشته اعلام کرد که کار حذف یارانه نقدی پردرآمدها را آغاز کرده است. اگر مسوولان می خواهند در حذف یارانه نقدی به مشکلی برنخورد باید ابتدا ابهامات را بر طرف کنند.