حرکت انقلابِ صدر اسلام، از زمانی سرعت گرفت که رسول الله صلی الله علیه و آله مامور به دعوت آشکارا گردید. دشمنی ها نیز از همین زمان شروع شد. طی مدت سه سالی که دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله علنی و عمومی نبود، تعداد مسلمانان اندک بوده، رسول خدا نیز آشکارا متعرض عقاید فاسد مشرکان نشد. این دو نکته باعث شد نظام ارزشی جاهلی دچار چالش نشود و طبعا نگرانی بزرگان این جامعه نیز بر انگیخته نمی شد.
اما از زمانی که پیامبر گرامی اسلام دعوت خود را آشکار کرده، صریحا، بت پرستی و دیگر رسوم زشت جاهلی را رد کرد، دشمنی مشرکان نیز آغاز گردید. «آشکار شدن اسلام در مکه و گرویدن شمارى از جوانان، بردگان و حتى زنان به اسلام، روساى قریش را به عکس العمل واداشت. آنان احساس کردند، اگر اندکى در مبارزه با اسلام تأمل کنند، اوضاع یکسره از دست آنان خارج خواهد شد؛ بدین ترتیب سخت گیرى آغاز شد.»
این دشمنی ها به صورت های گوناگونی خود را نشان داد. تطمیع و تهدید رهبر انقلاب و انقلابیون بزرگ، تخریب چهره ی رهبری، ایجاد رعب و وحشت و شکنجه انقلابیون، شهید کردن یاران انقلاب، محاصره اقنصادی و اجتماعی حامیان حرکت انقلاب و نهایتا تحمیل جنگ های فراوان بر پیکره انقلاب نوپای اسلامی در مدینه، اموری بود که انقلاب را از شروع حرکتش تا زمان وفات رسول الله مورد حمله قرار داد.
مذاکره برای تطمیع و تهدید رهبر انقلاب و انقلابیون بزرگ
«اگر با این کار در پى جمع آورى ثروت هستى، آنقدر به تو مىدهیم که ثروتت از همه فزونتر گردد، اگر شرف مىخواهى، تو را بر خود سیادت مىدهیم؛ اگر پادشاهى مىخواهى، چنین مىکنیم و اگر جن بر تو تسلط یافته، تو را معالجه کنیم!»
تلاش برای سازش با پیامبر صلی الله علیه و آله به قدری گستره بوده است که خدای متعال در چند جای قرآن به آن اشاره کرده، سازش با مشرکان را رد می کند. در آیه 9 سوره قلم خداوند متعال صریحا بیان می کند که کفار دوست داشتند تو سازش کنی و کوتاه آیی تا آنان نیز سازش کنند. در شأن نزول آیه چنین آمده است:
مشرکان از رسول خدا صلی الله علیه و آله خواستند خدایان آنان را رها کند تا آنان نیز کاری به او و خدایش نداشته باشند.
سوره کافرون و آیه 73 سوره اسراء نیز در مورد پیشنهادهای سازشکارانه کفار به رسول خداست. در برابر این نقشه، دستور الهی بسیار تند است:
«در آن صورت (پذیرفتن پیشنهاد آنها)، حتماً تو را دو برابر [در] زندگى و دو برابر [پس از] مرگ [عذاب] مىچشانیدیم، آنگاه در برابر ما، براى خود یاورى نمىیافتى» آیات سوره کافرون نیز صریحا بیان می کند راه پیامبر صلی الله علیه و آله و کافران دو راه جداست.
پس از آنکه مشرکان اطمینان یافتند که رهبر انقلاب با آنان سازش نخواهد کرد، سعی کردند از راه مذاکره، با حامی اصلی پیامبر صلی الله علیه و آله به توافق رسیده، مانع پیشروی انقلاب شوند. آنان چند بار نزد ابوطالب آمده، با چرب زبانی، رشوه و تهدید تلاش کردند تا او را از حمایت برادرزاده اش بازدارند تا بتوانند با شدت با رهبر انقلاب برخورد کنند. اما اعتقاد ابوطالب به انقلاب و آرمانش، بیش از آن بود که با این حرف ها سست شود. اشراف قریش به ابوطالب گفتند:
«برادرزاده ات خدایانمان را ناسزا گفته، بر دینمان عیب گرفته، بزرگانمان را جاهل خوانده و پدرانمان را گمراه دانسته است! یا ساکتش کن یا او را به ما واگذار.»
ابوطالب با زبانی نرم آنان را رد کرد اما بعد از این دیدار هیچ تغییری در رفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله دیده نشد. اشراف برای بار دوم نزد ابوطالب آمده، در عین تمجید و تعریف از او، تهدیدش کردند که اگر وضع همین طور ادامه یابد، با او و برادرزاده اش می جنگند تا یکی از دو گروه کشته شود! این بار ابوطالب ماجرا را به رسول خدا صلی الله علیه و آله می گوید و با جواب قاطع رسول الله صلی الله علیه و آله به راه خود اطمینان بیشتری پیدا می کند:
«عموجان، به خدا اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپم قرار دهند تا از این راه کناره گیرم، چنین نخواهم کرد تا آن زمان که دین خدا پیروز شود یا من کشته شوم».
مشرکان که دیدند این تهدید نیز بی تاثیر ماند، سعی کردند معامله ای با ابوطالب کنند. آنان قویترین و زیباترین جوان قریش را نزد ابوطالب آوردند تا او را با محمد عوض کند!! ابوطالب این پیشنهاد را نیز قبول نکرد و فرمود: «بروید و هر کار که دوست دارید انجام دهید». او از جایگاه و آبروی خود در بین بنی هاشم حداکثر استفاده را بُرد تا حتی آنان را که مسلمان نشده اند با خود همراه کند. تمام این امور بیانگر معرفت عمیق ابوطالب به اهداف انقلاب و رهبر آن و دلبستگی به راهی است که پیش رو دارد.
عملیات جنگ روانی
«ابولهب دشمنى خود را با طلاق دادن دو دختر رسول خدا صلى الله علیه و آله که آنان را براى دو فرزندش عقد کرده بود آغاز کرد». او پیامبر صلى الله علیه و آله را کذّاب می خواند و در برابر دعوت او، دست به تبلیغات منفی می زد. مسخره کردن رسول خدا صلى الله علیه و آله و تخریب چهره او یکی از راه های جنگ روانی مشرکان بود. خدای متعال آیات فراوانی در این جهت نازل فرمود تا رسول الله صلى الله علیه و آله و مومنان نگران تمسخر مشرکان نباشند. ایمان به خدای متعال موجب گردید این آیات مایه ی دلگرمی انقلابیون بوده، تمسخر مشرکان در آنان تاثیری نداشته باشد.
شکنجه های طاقت فرسا
علاوه بر جنگ روانی هر قبیله ای از مشرکان متعهد شد تا تازه مسلمانانِ خود را آزار داده، با شکنجه کردنشان، هزینه مسلمانی را بالا ببرند تا آنان از اسلام برگشته، دیگران نیز از این کار صرف نظر کنند. «آنان افراد ضعیف را آنقدر مىزدند و تشنگى و گرسنگى مىدادند که توان نشستن نداشتند؛ آنگاه از آنان مىخواستند تا اعتراف کنند که به جاى خدا به «لات» و «عزى» اعتقاد دارند». مشرکان از اینکه مسلمانی زیر بار شکنجه کشته شود نیز ترسی نداشتند. ماجرای خواباندن عمار بن یاسر، پدر، مادر و برادرش بر روی سنگهای داغ صحرا و زدن آنها تا آنجا که منجر به شهادت پدر و مادر عمار گردید از نمونه های مشهور این ترفند است. اما مسلمانان اولین، آنقدر مقاومت کردند که اسلام روز به روز گسترده تر شد.
سازش با بزرگان انقلاب و حل کردن اختلافات از راه مذاکره، جنگ روانی و شکنجه های شدید سه شیوه از شیوه های مشرکان برای جلوگیری از پیشرفت انقلاب اسلامی در جامعه ی جاهلی حجاز بود. انتخاب راه مذاکره بیانگر آن است که مشرکان شناخت درستی از انقلاب و آرمان آن نداشتند یا گمان می کردند انقلابیون به آرمان ها و اهداف خود چندان پایبند نیستند. در غیر این صورت برایشان واضح می شد که با کسانی که چنان آرمانهایی داشته، عمیقا به آن اعتقاد دارند نمی توان سازش کرد. آنچه امروز نیز اشتباه غرب در برابر انقلاب اسلامی است.
پی نوشت:
1 - البته قطعا رسول خدا صلى الله علیه و آله آنان را که مسلمان می شدند از بت پرستی نهی کرده، زشتی این عمل را به ایشان متذکر می شد اما از آنجا که دعوت حضرت علنی نبود اندیشه توحید و نفی بتها نیز آشکارا تبلیغ نمی شد و کسی که در دایره اسلام قرار نمی گرفت از این مبارزه و نفی بت پرستی نیز خبر نداشت.
2 - ر.ک: سیره رسول خدا، رسول جعفریان،239.
3 - همان،243.
4- همان،267.
5 - وَدُّوا لَو تُدْهِنُ فَیُدْهِنُون.
6- المیزان، ج19، ص371.
7- ترجمه فولادوند.
8- به نام خداوند رحمتگر مهربان. بگو: «اى کافران، (1) آنچه مىپرستید، نمىپرستم. (2) و آنچه مىپرستم، شما نمىپرستید. (3) و نه آنچه پرستیدید من مىپرستم. (4) و نه آنچه مىپرستم شما مىپرستید. (5) دین شما براى خودتان، و دینِ من براى خودم.» (6) ترجمه فولادوند.
9- جایگاه والای ابوطالب در بین بنی هاشم و قریش از سویی و رسوخ شدید فرهنگ طایفه ای و بزرگ سالاری در جامعه جاهلی از دیگر سو، باعث می شد مخالفت با ابوطالب، بزرگ قریش و بنی هاشم برای قریشیان و بلکه مشرکان مکه بسیار دشوار و پرهزینه باشد.
10- السیرةالنبویة،ج1،ص:265.
11 - این امر موید آن است که تنها تلاش ابوطالب خریدن زمان و به تاخیر انداختن مشرکان بوده است و هرگز در راستای خواسته های مشرکان، رسول خدا صلى الله علیه و آله را تحت فشار قرار نداده است.
12 - همان، 265 و 266.
13 - السیرة النبویة، ج1، ص:266 و 267.
14 - پایداری ابوطالب در دفاع از رسول خدا صلى الله علیه و آله نمونه ای کامل از رفتار انقلابی اوست. افزایش چشمگیر آزارهای قریش نسبت به رسول خدا صلى الله علیه و آله بعد از فوت ابوطالب بیانگر تاثیر فراوان حمایت آن جناب از پیامبر صلى الله علیه و آله در زمان حیاتش دارد.
15 - در ماجرای شِعب ابی طالب، تمام خاندان بنی هاشم جهت تایید و یاری ابوطالب و رسول خدا صلى الله علیه و آله همراه آنان وارد شعب شدند. به ماجرای شعب در بخشهای بعدیِ مقالات اشاره خواهد شد.
16 - سیره رسول خدا، رسول جعفریان،ص271.
17 - آزار و اذیت ابولهب و همسرش نسبت به رسول خدا صلى الله علیه و آله آنقدر زیاد بود که سوره "مسد" مخصوص این دو نازل شد. برای اطلاع از نمونه های دیگر رفتار این مشرک و سایرین ر.ک: سیره رسول خدا، رسول جعفریان،ص271 به بعد.
18 - جادوگر، بسیار دروغگو و دیوانه از جمله اوصافی بود که مشرکان به رسول خدا صلى الله علیه و آله نسبت داده، او را برای کسانی که تازه به مکه وارد می شدند چنین معرفی می کردند.
19 - برای آشنایی با ابعاد این جنگ روانی ر.ک: سیره رسول خدا، رسول جعفریان،ص270 به بعد.
20 - به عنوان نمونه آیه معروف «إنا کفیناک المستهزئین» و آیاتی که می فرماید پیامبران قبلی نیز مورد تمسخر قرار می گرفتند. هرچند مخاطب این آیات رسول خداست اما موضوع آن عمومی بوده، امروز نیز اگر کسی به خاطر دفاع از اسلام مورد هجوم جنگ تبلیغاتی دشمنان خدا گردد همان دلگرمیها شامل او نیز می شود. نکته مهم پایداری و مقاومت در برابر دشمنان است.
21 - امری که امروز نیز در تبلیغات دشمان دیده می شود، "پایبندی به آموزه های دینی"، عقب افتادگی، بی فرهنگی و نشانه سطح پایین فرهنگ معرفی می گردد. دین و دینداری مساوی با خشونت و وحشی گری دانسته می شود؛ و پایبندی به اصول با نام جمود و بنیادگرایی مورد نکوهش قرار می گیرد. تخریب چهره دین و دینداران یکی از راه های قدیمی مبارزه با اسلام بوده و هست.
22 - مشرکان روش های دیگری نیز برای بالا بردن هزینه مسلمانی اعمال کردند که ان شاء الله در شماره های بعدی به آنها پرداخته خواهد شد.
23 - البته در این هدف مشرکان در حدّ بسیار اندک موفق بودند. نام پنج نفر در تاریخ ذکر شده که در اثر شکنجه ها از اسلام برگشتند. ر.ک: سیره رسول خدا، رسول جعفریان،ص 343.
24 - نام دو بت بزرگ مشرکان.
25 - همان.
26 - سیره رسول خدا، رسول جعفریان،ص 340. علت شهرت این واقعه دو نکته است یکی اینکه در از زمان رسول خدا صلى الله علیه و آله به دلیل موقعیتی که ابوطالب داشت از شکنجه مشرکان در امان بود اما قدرت کافی را نداشت تا دیگر مسلمانان را نیز نجات دهد. در تاریخ آمده است که رسول خدا صلى الله علیه و آله بارها عمار و خانواده اش را زیر شکنجه می دید و به آنان می فرمود: «ای خاندان یاسر، بهشت بر شما بشارت باد». نکته دوم نیز اینکه یاسر و سمیه پدر و مادر عمار نخستین شهیدان انقالب رسول خدا صلى الله علیه و آله بودند. آنان زیر بار همین شکنججه های طاقت فرسا شهید شدند اما حاضر نشدند از توحید دست بردارند.