تاکید حضرت آیت الله خامنه ای بر مقوله «شناخت» و توصیه موکد ایشان به جوانان آمریکایی و غربی از آنجا نشات می گیرد که اسلام و مسلمانان همواره بر تحولات فکری و سیاسی غرب تاثیر گذار بوده است اما مقایسه دو نامه مقام معظم رهبری در خطاب به جوانان اروپایی جای تامل دارد... دی ماه سال گذشته پاریس شاهد حملات تروریستی بود که نشریه «شارلی ابدو» را به خاطر انتشار تصاویری موهن از پیامبر اسلام(ص) هدف گرفت و با تحت تاثیر قرار دادن رسانه ها و افکار عمومی جهان، موجی از تفکرات ضد اسلامی در اروپا و آمریکا ایجاد کرد. دو هفته بعد از این اتفاق رهبر معظم انقلاب در یکم بهمن 93 نامه ای خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی نوشتند که در بخش هایی از آن به اسلام و تصویری که از این دین به جوانان اروپایی و آمریکایی ارائه و به عنوان دشمنی ترسناک معرفی شده بود، اشاره فرموده بودند.
مقام معظم رهبری در این نامه از جوانان اروپایی و آمریکایی خواسته بودند، درباره انگیزه های سیاه نمایی گسترده علیه اسلام تحقیق کنند و شناخت مستقیم و بی واسطه ای از اسلام به دست آورند و اجازه ندهند، حکومت هایشان تروریست های مزدور را نمایندگان اسلام به آنها معرفی کنند.
با اندکی تامل در نامه اول آیت الله خامنه ای خطاب به جوانان آمریکایی و اروپایی در می یابیم، مقوله هایی مانند سیاستمداران غربی، پروژه اسلام هراسی، استعمار غرب، سیاست قدرت های مداخله گر در کشورهای دیگر، تروریسم، قرآن و پیامبر اسلام (ص) موضوعات مورد تمرکز ایشان بود.
در واقع هشدار آیت الله خامنه ای به جوانان آمریکایی و غربی مبنی بر اینکه به هوش باشند، مبادا حکومت هایشان از «تروریست های تحت استخدام خود به عنوان نمایندگان اسلام» جهت پیشبرد اهداف شان بهره برداری نکنند، بیانگر دغدغه های ایشان از رخ دادهای آتی عرصه بین المللی بود.
کمتر از یک سال بعد، در هشتم آذر جاری آیت الله خامنه ای دومین نامه خود خطاب به جوانان اروپا و آمریکا با عنوان «امروز تروریسم نگرانی مشترک ماست» را به مناسبت حملات تروریستی که پاریس را هدف گرفته بود، منتشر کردند که تاکیدی بر درستی و بر حق بودن دغدغه های سال گذشته ایشان بود که در نامه اول به آن اشاره کرده بودند.
آیت الله خامنه ای همانند نامه سال گذشته، در نامه اخیر خود نیز با تاکید بر «تصویر و چهره ای که از اسلام به جوانان آمریکایی و غربی ارائه داده اند»، آغاز کرده بودند تا به تبع آن از جوانان این کشورها بخواهند، «در واکنش به سیل پیش داوری ها و تبلیغات منفی علیه اسلام سعی کنند، شناختی مستقیم و بی واسطه از این دین به دست آورند».
تاکید مقام معظم رهبری در هر دو نامه بر «شناخت بی واسطه» و آغاز هر دو نامه با مقوله «شناخت» تاکید می کند که ایشان ریشه انحراف عقیدتی غرب را بیش و پیش از همه چیز در تصویر نادرست آن ها از اسلام و منابع آن و عدم مطالعه درست و بدون واسطه اسلام می دانند.
تاکید آیت الله خامنه ای بر مقوله «شناخت» و توصیه موکد ایشان به جوانان آمریکایی و غربی جهت حصول آن، از آنجا نشات می گیرد که اسلام و مسلمانان همواره بر تحولات فکری و سیاسی غرب تاثیر گذار بوده و بحث درباره جایگاه و نقش اسلام و رویکرد غربی ها به اسلام همواره اهمیت ویژه ای در میان اندیشمندان و نخبگان این جوامع داشته است.
وجود تقریبا بیست میلیون مسلمان در کشورهای عضو اتحادیه اروپا در قالب شهروند و مهاجر با فرهنگ و باور غیراروپایی، همواره از سوی حکومت های غرب نوعی چالش تلقی شده است که درپی خود نگاه تبعیض آمیز به مسلمانان در این کشورها را به دنبال داشته و این نگاه را تقویت کرده است.
قرار گرفتن «هویت اسلامی» که سر منشاء شکل گیری نگاه و تعامل تبعیض آمیز غرب با مسلمانان است، در کنار جمعیت مسلمانان مقیم این کشورها که به دلیل نرخ رشد بالا همواره در حال افزایش است، غرب را از قدرت یافتن بیش از پیش مسلمانان در این کشورها به وحشت انداخته است.
اینجاست که درک و فهم چرایی کلید خوردن پروژه «اسلام هراسی» آسان تر می شود و این نکته ای است که آیت الله خامنه ای در نامه های خویش به آن اشاره داشته و از جوانان آمریکایی و غربی خواسته اند، «تروریسم را نماد اسلام و تروریست ها را نمایندگان مسلمانان ندانند».
حضور ثابت «دین» به ویژه «اسلام» در مناسبات بین المللی و شکل دادن تعامل مسلمانان با استعمارگران که نمود بارز آن در مبارزات دهه پنجاه کشورهای اسلامی مقابل کشورهای استعمارگر، مقاومت دهه شصت و هفتاد مسلمانان در فلسطین اشغالی مقابل تشکیل رژیم صهیونیستی در این کشور، عدم پذیرش نظام نوین جهانی دهه هشتاد و ایده حکومت جهانی در قرن بیست و یک قابل ملاحظه است، همگی مقولاتی در عرصه مناسبات بین المللی شمرده می شوند که ارائه دهندگان آنها «اسلام» را معارضی در برابر طرح های زیاده خواهانه و استعماری و استکباری خود دیده اند.
راهبرد غرب برای مقابله با این چالش راهبرد «اسلام هراسی» بود که عرصه رویارویی در آن نه میدان جنگ که عرصه «رسانه» و «تبلیغات» بود و خیلی زود «هالیوود» و فیلم هایش به اصلی ترین منبع تصویرسازی از اسلام تبدیل شد.
بنابراین مهمترین سلاح غرب در پروژه اسلام هراسی «تصویر» و نظریه «تصویرسازی» بود که در آن تاکید می شد، تصاویری که دیده می شوند، مبنای تصمیم گیری در افراد را تشکیل می دهند و واقعیت ها در چارچوب تصاویر معنا و مفهوم می یابند.
این موجب شد، خیلی زود، تصاویر ساخته و پرداخته شده در پروژه اسلام هراسی، شکل و قالب رابطه و فضای تعامل غرب با جهان اسلام و مسلمانان را شکل داده و به آن سمت و سو ببخشند.
طبیعی است، ارائه چنین تصاویری از اسلام، منجر به شناساندن وارونه تعالیم این دین شود و این باور در جوانان اروپا و آمریکا شکل گیرد که در معرض خطر فکری و هجمه بزرگ مذهبی قرار دارد.
لذا آیت الله خامنه ای در نامه های خود از جوانان آمریکایی و غربی می خواهد «شناخت بی واسطه ای» از اسلام به دست آورند و شناخت را تنها راه مقابله با تصویر سازی های مغرضانه و کذب از اسلام می دانند و اهمیت آن را یادآور می شوند.
مقام معظم رهبری در قبال راهبرد «اسلام هراسی» غرب و آمریکا راهبرد «شناخت» و «دعوت» را اتخاذ می کند، آنجا که از جوانان آمریکایی و غربی می خواهد «شناخت بی واسطه ای» از اسلام به دست آورند، در واقع آنها را به تحقیق و تفحص «دعوت» می کنند.
مقوله «دعوت»، مقوله جدیدی در تاریخ اسلام نیست، بلکه در متون اسلامی به دفعات به آن اشاره شده است، از نامه پیامبر اسلام (ص) به سران کشورهای مهم عصر و دوره خود گرفته تا نامه مهم امام (رحمت الله علیه) به گورباچف که نقطه مشترک در تمام آنها «دعوت» به مطالعه دقیق اسلام و به دست آوردن «شناخت» درست از آن، در مقابل تصاویر نادرست ارائه شده از آن است.
از جهت دیگر، پرداختن آیت الله خامنه ای به مقوله «دعوت» و «شناخت» به نوعی تاکید بر مبرا بودن اسلام از هرگونه تعامل خشونت آمیز و تاکید این دین بر «گفت وگو» و «هم فکری» برای حل مشکلات و تعامل با دیگران است.
این بارزترین ویژگی اسلام واقعی و تفاوت آن در قرائت دموکراتیک آن با اسلام داعشی و اسلام طالبانی است که در آن اساسا نیازی به گفت وگو احساس نمی شود.