وب نوشت

وب نوشت

۳۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

هشت سال دفاع مقدس اگرچه با «تحمیل» آغاز شد اما هدایت و سرانجامش حاصل تحلیلهای داهیانه مردی بود که از همان ابتدا هم می دانست «ما پیروزیم». سی و یکم شهریورماه ۵۹ کمتر از دو ماه از کشف کودتای نوژه گذشته بود که جنگنده های عراقی بر فراز آسمان ایران سایه انداختند.فرودگاهها و پایگاههای هوایی ایران نخستین و اصلیترین اهداف بمباران این جنگنده ها بود و همین هدفگیری سبب شد بسیاری از مردم تصور کنند کودتای دیگری در شرف وقوع است؛ واقعیت اما چیز دیگری بود.این بار دشمن نه با تکیهبر فریبکاری وادادگان داخلی که با استمداد از دشمنان بیرونی در برابر جمهوری نوپای اسلامی به میدان آمد و جنگی را به ایرانیان تحمیل کرد که سرنوشت آن مسیر تاریخ را تغییر داد. مقاومت هشتساله ملت مسلمان ایرانمهر تمدیدی بیمدت بود بر پای سند تولد یک جمهوری متفاوت در جهان؛ «جمهوری اسلامی ایران». حالا دیگر سالها است که ۳۱ شهریور برای مردم ایران بیش از تلخی جنگ یادآور حلاوت حماسه است. ریشههای این طعم شیرین را اگر در تاریخ رصد کنیم به یک نام میرسیم: روحالله الموسوی الخمینی (ره). پایهگذار بزرگترین نهضت انقلابی تاریخ که توانست باایمان و استدلال، اجازه تاریخنگاری جنگ هشتساله را از عراق سلب کند؛ قرار شد تاریخ این سالها را هم کشور «پیروز» ثبت کند.

محمد رضا باب الخانی

و از روی مهربانی در برابر آنها بال های خضوع و ذلّت فرود آر و بگو: پروردگارا هر دو را رحمت کن به پاس آنکه مرا در خردی از روی رحمت تربیت کردند. احسان به والدین (به عنوان عام) چنان مهم است که حتی شرک آنان مانع احسان به آنان نیست، گرچه باید از عقاید مشرکانه آنان به دور بود و از کمترین بی احترامی و آسیب رساندن به آنان نهی شده و نهایت فروتنی و مهربانی به آن دو در حال حیات و مرگشان توصیه و معادل نماز، جهاد، حج و ... شمرده شده است، حتی تشکر از آنان مقارن شکر الهی قرار گرفته است.

محمد رضا باب الخانی

امیرالمومنین علیه السلام فرمود: اگر خداوند صلاح و رستگارى بنده اى را بخواهد، به او الهام مى کند که: کم سخن گوید، کم بخورد و کم بخوابد. (مستدرک الوسائل 16: 123 ح 19) گاهی اوقات احساس می کنیم حال روحمان خوب نیست، ناراحت هستیم و بی حوصله، اراده ای برای هیچ کاری نداریم و احساس می کنیم زندگی به شکل زجر آوری تکراری و خالی از هر نوع دلخوشی و انگیزه است. در این زمان هاست که در خود، توان این را نمی بینیم که حتی بلند شویم و لیوان آبی بنوشیم، در تعبیر روانشناسی به این حالت ها "افسردگی" می گویند، که متأسفانه در قرن حاضر تعداد بسیار زیادی از انسان ها در سراسر دنیا با آن دست به گریبان هستند. 

محمد رضا باب الخانی

نگرانی جزئی از زندگی روزمره است و کمی نگرانی برای زندگی مفید است و باعث داشتن انگیزه و هدف در زندگی می شود و تلاش فرد را جهت بهبود کیفیت زندگی افزایش می دهد. نگرانی یک حالت ذهنی و  درونی است که با نشانه های مختلفی مانند لرزش دست و صدا، سرخ شدن چهره، دلشوره و بی قراری، کم اشتهایی و ... همراه است. معمولا نگرانی به خاطر مسائلی است که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد و فرد کنترلی روی آنها ندارد. نگرانی اغلب توام با نوعی ترس و اضطراب است مثل مادری که نگران این است که کودکش بیمار شود و یا فردی که نگران است شغلش را از دست بدهد.

محمد رضا باب الخانی

در نظر مولانا، یکی‌ از علل‌ غم‌، طول‌ امل‌ است‌ و ترس‌ از طول‌ امل‌ در کلام‌حضرت‌ علی‌ (علیه السلام ) هم‌ آمده‌ است‌: من بیش از هر چیزی برای شما از دو چیز هراس دارم: یکی پیروی از هوای نفس و دیگری آرزوهای طولانی. غم و اندوه پیراهنی است که دنیا به تن کرده است، روزی حلال آن دل را به خود مشغول می دارد چه رسد به مال حرام. امام علی علیه السلام می فرمایند: اى مردم، کالاى دنیاى حرام چون برگ ‏هاى خشکیده و با خیز است، پس از چراگاه آن دورى کنید، که دل کندن از آن لذّت بخش‏ تر از اطمینان داشتن به آن است، و به قدر ضرورت از دنیا برداشتن بهتر از جمع آورى سرمایه فراوان است. آن کس که از دنیا زیاد برداشت به فقر محکوم است، و آن کس که خود را از آن بى ‏نیاز انگاشت در آسایش است، و آن کس که زیور دنیا دیدگانش را خیره سازد دچار کور دلى گردد، و آن کس که به دنیاى حرام عشق ورزید، درونش پر از اندوه شد، و غم و اندوه‏ ها در خانه دلش رقصان گشت، که از سویى سرگرمش سازند، و از سویى دیگر رهایش نمایند، تا آنجا که گلویش را گرفته در گوشه ‏اى بمیرد، رگ‏ هاى حیات او قطع شده، و نابود ساختن او بر خدا آسان، و به گور انداختن او به دست دوستان است.

محمد رضا باب الخانی

روز 8 ذی الحجة، سال 60 هجری قمری حج خود را به عمره مفرده تبدیل کرد تا در مسیر مأموریت الهی خود قدم بگذارد و راهی را آغاز کند که انتهایش را می دید... گرگ های گرسنه پیکری را پاره پاره می کنند و حاجیان فقط شنیدند و حج خود را ادامه دادند و آنها که دلسوزتر بودند قدمی برداشتند تا شاید او را از رفتن باز دارند؛ چراکه او امام معصوم است، باید به گونه ای از جانش مراقبت کنند. حال که آنها را پای رفتن و جرأت همراهی با او نیست، تلاش می کنند تا او را پایبند خود کنند.

محمد رضا باب الخانی

«باقر» به معنای شکافنده می ‌باشد و این لقب به وسیله حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله بر حضرت باقر علیه السلام گذاشته شده است. در اینجا می ‌خواهیم با استفاده از این قضیه به یک اصل کلی در سخنگویی اشاره کنیم که به برکت وجود امام باقر علیه السلام از رسول خدا آموخته ‌ایم که صلوات خدا بر او باد.

محمد رضا باب الخانی

روزهای آغازین مهر بود که از کار بیکار شدم، سعی می کردم خود را خوشحال نشان دهم تا شور و هیجان پسرم که اولین بار بود مدرسه را تجربه می کرد، بهم نریزد. چند روز پیش آمد و گفت، امروز خانم معلم گفت یک درس مهم یاد می دهد «هر چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند» و بعد گفت به این موضوع فکر کنیم. یعنی چی بابا؟ دیگر صدایش را نمی شنیدم؛ این درس مهمی بود که مدت ها فراموش کرده بودم و بیکاری امروزم نتیجه سهل انگاری ام در بیکار شدن همکارم بود... این را مردی سی و چند ساله می گوید و حسرت می خورد که کاش این درس را فراموش نکرده بود و در برابر زیر آب زنی هایی که علیه همکارش شده بود می ایستاد تا امروز به همان درد دچار نشود. انسان موجودی اجتماعی است. آموزه ‌های اسلامی که بر اساس فطرت قرار گرفته (روم، آیه۳۰) و بر آن است که سعادت دنیا و آخرت را در چارچوب معرفت و عمل صالح از جمله عمل اجتماعی صالح تأمین کند؛ چرا که بدون عمل اجتماعی، انسان نمی‌ تواند سعادتمند شود. (سوره عصر)

محمد رضا باب الخانی

اگر شما هم عضو گروه تلگرامی از دختر و پسرها شده اید که چند ساعت بیشتر نتوانستید در آن دوام بیاورید این مطلب را ادامه دهید. زمانی در گوشه حیات دانشگاه ها گعده هایی از دختر و پسرها تشکیل می شد که در میان دانشجوها نیز انگشت نما بودند گعده هایی که جنس تعاملات آن از جنس فضای دانشجویی نبود اختلاط و بدپوششی تنها خصوصیت این جمع ها نبود بلکه نقطه اصلی آن شکستن مرزها در روابط بین دختران و پسران و حریم میان این افراد بود. موضوعی که این روزها بیشتر در خیابان ها دیده می شود . در کافی شاپ ها رفتاری با کلاس است! و اما شبکه های اجتماعی فضای تازه ای به این گعده ها بخشیده است.

محمد رضا باب الخانی

با چرخاندن کلید مردی با چهره خسته درچار چوب در ظاهرمی شود. زن زیرلب سلامی می کند وبه آشپزی مشغول می شود. تمام صحبت های آنان درسلام و خسته نباشید و چند کلمه عادی دیگر خلاصه می شود. با اینکه زیریک سقف زندگی می کنند بایکدیگر غریبه اند، باهم حرف می زنند ولی حرف های هم را نمی فهمند .زمانی که هرکدامشان ناراحت بودند دیگری حتی نمی پرسد چرا حالت خوب نیست؟ چراغمگینی ؟ اتاق خواب هایشان جدا بود. ساعت ها به خودشان و برزخی که در آن گرفتار آمده اند فکر می کنند و دلشان برای خودشان می سوزد. شاید سال ها پیش هم این اتفاق نه چندان خوشایند در میان خانواده ها وجود داشت اما زوجین به این نوع زندگی عادت کرده بودند و جالب اینکه برایشان طبیعی بود که در خودشان مچاله شوند و به زندگی بدون حس و علاقه خود ادامه دهند وشاید هرگز تصور هم نمی کردند که چندین سال بعد این نوع زندگی را طلاق عاطفی  خواهند نامید.

محمد رضا باب الخانی