گاهی یک نامه یک نفر را محکوم به مرگ می کند و گاهی هم یک نامه عده ای را دعوت به زندگی. دو نامه از دو انقلابی و نه دیپلمات! نامه رهبری به جوانان حرکت بدیعانه و هوشمندانه ای بود؛ حرکتی که اعجاب و تحسین بسیاری از سیاستمداران را در جهان بر انگیخت. اینکه رهبر جهان اسلام در این برهه زمانی و شرایط سیاسی که اسلام بیش از هر زمانی در دست تخریب و هجمه می باشد طی نامه ای جوانانی را مورد خطاب قرار می دهند که تحت تاثیر پروژه های عظیم اسلام هراسی دشمنان هستند و سعی می کنند فضا و واقعیت ها را برای آنان روشن کنند تا آنها اگاهانه با تعاملات بین المللی و پیام های رسانه یا برخورد کنند. نامه ای که مخاطبانش نه سیاستمداران که اینبار جوانان و مردم کشورهای آمریکایی اروپایی و آفریقایی هستند و همه آنها نه به شخص خاص و یا سازمان خاص به منابع اصلی شناخت اسلام دعوت می شوند تا اسلام را بدون هیچ قرائت سودجویانه ای خود دریافت کنند. نامه رهبری یا به عبارت بهتر دعوت ایشان از جوانان این کشورها به شناخت اسلام بعد دینی رهبری یک عالم مسلمان را بیشتر و عمیق تر به ما نشان می دهد. عده ای این نامه را با نامه امام خمینی به گورپاچف مقایسه کردند نامه ای که می تواند تا ان حد با مخاطبانی متفاوت اثر گذار باشد.