وب نوشت

وب نوشت

دنیای امروز کارکردهای نوینی از موسیقی را پیش روی بشر گذاشته که تأملاتی نوینی را در بررسی های فقهی می طلبد. دامنه این نوآوری ها از کارکردهای سیاسی و نمودها و سمبلهای فرهنگی کشورها شروع می شود و تا طرح موسیقی به عنوان درمان پزشکی نیز دامنه پیدامی کند....

یک:

موضوع موسیقی به عنوان یک موضوع برای بررسی فقهی یک موضوع قابل تأمل و کارکردن در مورد آن سهل و ممتنع است. ظاهر قول تمامی فقها در کتب فقهی حرمت موسیقی و نهی از آن است لیکن این اجماع آن چنان با اجمال آمیخته است که شاید بتوان آن را نهایتا در یکی دومورد محدود و به آن استناد کرد. این سهولت و امتناع بدان سبب است که یک سوی این گزاره فقهی « الموسیقی حرام» که همان موضوع گزاره است بر عرف و تعریف و نگرش او استوار است و بخش دیگر که همان محمول گزاره فقهی است کاملا شرعی است و هیچ فقیهی در هیچ کتابی دلیلی عقلی بر حرمت موسیقی نیاورده است بنابراین موسیقی در نقطه ای میان عرف و شرع ایستاده و این بر پیچیدگی حکم موسیقی می افزاید...

دو:

شاید در گام و نگاه نخست تصور شود موضوع موسیقی چندان جایی برای تتبع و تأمل ندارد. اجماع موجود چه تعبدی باشد و چه کاشف اجماع است و حجیت دارد . موضوع هم به هر حال واضح است اما این نگرش ابتدایی با تأمل و دقت فقهی فرو می ریزد. موسیقی در زندگی عرب آن روزیک فعالیت جدی و یک روند کاملا مقبول و وراهی برای گذران وقت بوده است و گروه های مختلف با توجه به وضعیت اقتصادی و فرهنگیشان به آن مبادرت می ورزیدند. پس با نگاهی تحلیلی به لسان دین در نهی از موسیقی به نظرمی رسد موسیقی بیش از آن که حکمی صرفا فقهی باشد دستوری برای پاسداشت اخلاق و استحکام پیوندهای اجتماعی است. این نکته مغفول مانده در بررسی فقهی موسیقی است . غفلتی ناخواسته که شاید برآمده از یقین تمامی فقها بر حرمت موسیقی بوده است و نگذاشته که موسیقی و نتایج اجتماعی آن بدرستی واکاویده و بررسی شود. بدیهی است که فرصت این تحقیق میان رشته ای در این پژوهش نیز به دست نیامد اما در بررسی موسیقی به عنوان موضوع حکم فقهی با توجه به برخی مستندات دیگر این موضوع مورد توجه قرارگرفته است.

سه:

 بررسی موضوعی موسیقی بدان سبب مهم و تآثیرگذار و سرنوشت ساز است که حکم آن تا چند دهه گذشته مسلم به نظر می رسیده است. در چنین فضایی طبیعتا تنها وقتی می توان غور و تأمل کرد که بررسی از سمت حکم یا محمول به سمت موضوع گرایش پیداکند تا فهمیده شود که اساسا چه چیزی موسیقی است و چه چیزی موسیقی نیست. فقهای بزرگوار در این مورد اختلاف نظر دارند. حتی به عنوان نمونه ای نادر می توان اشاره کرد که موسیقی از مواردی است که در نگاه برخی فقها مانند آیت الله خوانساری انصراف ذهنی عرف در مورد آن حجت نیست و ظهور ندارد. پس اصل بحث بررسی موضوعی موسیقی است هرچند که با دقت در معنای موسیقی احتمالاً بتوان در مورد حکم آن هم تأمل کرد.

چهار:

فقهای عظام در مورد ثمرات این حکم اتفاق نظر کاملی ندارند. به عبارت بهتر حرمت موسیقی در حکم فقهی آن حداقلی و حداکثری است. حداقل آن حرمت تکلیفی و حداکثر آن حرمت اجاره به بیت موسیقی یا گناه کبیره دانستن آن است. پس در همین حرمت هم اختلاف نظر وجود دارد و باید حکم موسیقی تبیین و در آن تدقیق شود.

پنج:

 مستند اصلی حکم موسیقی در نگاه متقدمین اجماع ( البته به معنای قول اکثر است نه اجماع تمامی فقها) است و اگرچه آیات و روایات بر این حکم اشاره دارند اما شاید بتوان در دلالت ، ظهور آیات و روایات یا سندیت برخی روایات خدشه وارد کرد. با این حال به نظر می رسد انصاف در آن است که آیات و روایت و اجماع و سیره متشرعین را علل ناقصه ای بدانیم که باهم علت تامه در حرمت موسیقیند و با این مستندات و توجه به مضار عقلی و عقلایی موسیقی طبیعتا هیچ جایی برای شک و تردید در حکم حرمت موسیقی باقی نخواهدماند.با این مبنا اگر در هرکدام از این علل ناقصه خدشه ای وارد شود حکم قابل بازخوانیست.

شش:

نکته کلیدی دیگری که در بررسی موسیقی می توان به آن پرداخت لطمه ای است که تحلیل ها و ریزبینی های فلسفی بر فقه وارد می کند. بدیهی است اصول فقه به عنوان پایه فقه مورد قبول و تأکید است لیکن بین اجرای اصول به نحوی که مشکل فقهی را حل کند با دقت های فلسفی که به سبب بودنشان در دنیای حقیقت و عقل تخصصا و ماهیتا با گزاره های اعتباری هم چون فقه متفاوتند باید فرق گذاشت. موسیقی باید به عنوان موضوعی کاملا عرفی و با معنای متفاهم عرفی موضوع حکم فقهی قرارگیرد و اگر چنین نباشد و بخواهیم با توجه به آیات و روایات عنصریابی کنیم چه بسا موسیقی فقهی تعریفی متفاوت و مصادیقی متباین با تفاهم عرف داشته باشد و این راه را برای ورود حیله در حکم بازمی کند. موسیقی یک موضوع بسیط برای یک رفتار اجتماعی است و باید بیش و پیش از هرچیز به این هویت عرفی موسیقی توجه و بر روی آن سرمایه گذاری شود.

هفت:

 یک نکته در بررسی های فقهی قابل تأمل است و آن اینکه اگرچه عمل ائمه علیهم السلام بر یک فعلی نشاندهنده اباحه و حتی استحباب آن فعل است ولی عدم انجام فعلی از سوی ایشان اگر همراه با نهی نباشد دلیلی بر حرمت آن نیست؛ حتی اگر آن فعل عمومیت داشته باشد. حجیت این گزاره نزد فقها ثابت است..

هشت:

دنیای امروز کارکردهای نوینی از موسیقی را پیش روی بشر گذاشته که تأملاتی نوینی را در بررسی های فقهی می طلبد. هم چنان که رویه های جدیدی از تفریح و سرگرمی را برای انسان امروز تعریف کرده که موضع دین در قبال آن ها نامشخص است. احساس دینی ممکن است حکم به حرمت بسیاری از آن ها بدهد اما دست فقه در مورد آن ها خالی است و دقت ویژه ای در مطالعات فقهی در مورد آن ها دیده نمی شود. دامنه این نوآوری ها از کارکردهای سیاسی و نمودها و سمبلهای فرهنگی کشورها شروع می شود و تا طرح موسیقی به عنوان درمان پزشکی نیز دامنه پیدامی کند.. پژوهش تکمیلی این تحقیق تأمل و دقت فقهی در این گونه های نوین در مقوله موسیقی است . بررسی هایی که باید به دور از هرگونه سخت گیری یا وادادگی انجام شود تا مهر تأیید دیگری بر پویایی و نجات بخشی شریعت اسلام بزند.

محمد رضا باب الخانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی